هاراگیری (2)

یادتونه درمورد هاراگیری نوشتم؟ که خودکشی بین سامورایی ها خیلی رایجه... یه نوع افتخاره ، حالا یه بررسی در مورد خودکشی در ادیان دیگه و سایر کشورها :


شواهد تجربی حاکی از آن است که میزان خودکشی در میان ادیان مختلف، متفاوت است. در این مقاله چهار دین مهم در ایالات متحدۀ آمریکا بررسی شده است. در میان گروههای دینی موجود در ایالات متحدۀ آمریکا، پروتستانها بیشترین میزان خودکشی را دارند و بعد از آنها کاتولیک های رومی در ردۀ بعدی قرار دارند. در این میان یهودیان از کمترین میزان خودکشی برخوردارند(موریس و دیگران، 2000). هنگام مقایسهی میزان خودکشی در میان مسلمانان با سایر ادیان مثل مسیحیت یا هندویسم نتایج نشان داده است، که کمترین میزان خودکشی  مربوط به مسلمانان است(عبدالخالق 2004؛ انیچان 1998). علاوهبراین، در میان مذاهب دینی نیز  میزان بالای دینداری با کاهش احتمال  خودکشی در ارتباط است( درویس و دیگران 2004؛ مارتین 1984).

دورکیم نخستین کسی بود که در سال 1897 اظهار نمود اعتقاد به نیروهای متافیزیکی میتواند نقش مهمی در سلامت روانی داشته باشد، زیرا دین پایهی برای نظم و معنادهی به جهان فراهم میکند(دورکیم، 1951). تحقیقاتی که در طول 40 سال گذشته انجام شده، نشان داده است که بین میزان بالای دینداری و کاهش احتمال خودکشی رابطه وجود دارد(کرانتیز و دیگران 1968). افرادی که به کلیسا میروند تقریباً چهار برابر کمتر از آنهایی که هرگز به کلیسا نرفتهاند دست به خودکشی می زنند(مارتین 1984). رابطهی بین دینداری و خودکشی در میان زن و مرد متفاوت است. میزان بالای خودکشی در میان مردان با میزان کم عقاید دینی و مشارکت دینی در ارتباط است. این رابطه در میان زنان وجود ندارد(نیلمن و دیگران 1997).

با توجه به نقش بازدارندهی عقاید و تعهدات دینی در مقابل احتمال خودکشی، بررسی میزان دینداری افراد به هنگام ارزیابیهای روانشناختی، مخصوصاً در میان مراجعانی که قصد خودکشی دارند، بسیار لازم و ضروری است. فهم کامل ایمان دینی و میزان مشارکت دینی مراجعان میتواند احتمال خودکشی در میان آنها را نشان دهد. علاوه براین، این مسئله میتواند به شناسایی نواحی مستعد خودکشی که توجه بدان نواحی به منظور افزایش امید به زندگی امر مهمی است، کمک نماید.  اگرچه تحقیقات متعددی نشان داده است که عوامل زیادی مثل جنسیت، سن، قومیت و فرهنگ با دینداری فرد در ارتباطاند، اما دراین مقاله تاکید بیشتر بر عوامل مهم بازدارنده یا مسبب خودکشی در میان چهار دین غالب در ایالات متحده آمریکا است.

روش

در این مقاله پایگاه دادههای پزشکی و روانشناسی مورد بررسی قرار گرفته و مقاله های منتشر شده در فاصله سالهای 1980 تا 2008 با استفاده از کلیدواژههایی مثل دین، مسیحیت، کاتولیک، یهودیت، اسلام، مسلمانان، هندو، اقدام به خودکشی1،پیشگیری از خودکشی2 و سایر واژههای مربوطه جمعآوری شده است.  این بررسی محدود به مقالات مجلات انگلیسی زبان بوده است. در این بررسی مقالات و تحقیقاتی انتخاب شدهاند که به رابطه بین دین و خودکشی پرداختهاند. علاوهبراین، از بخش کتابنامه مقالات مهم نیز استفاده شده است. در این بررسی تاکید اصلی بر میزان و احتمال خودکشی و عوامل بازدارندۀ خودکشی در میان ادیان مسیحیت، هندویسم، اسلام و دین یهود بوده است.

نتایج

نتایج نشان داده است که میزان دینداری با احتمال کاهش میزان خودکشی رابطه دارد(درویس و دیگران 2004؛ لیزاردی و دیگران 2007، استاک 1983). برای نمونه، میزان خودکشی در کشورهای دینی کمتر از میزان خودکشی در کشورهای سکولار است(بریوالت 1993؛ درویس و دیگران 2004؛ استاک 1983). علاوهبراین، نتایج نشان داده است که شدت تعهد دینی با رفتارهای معطوف به خودکشی رابطه دارد(نیلسون، 1977). این نتایج به مذهب دینی خاصی مربوط نیست بلکه در میان همه مذاهب صدق میکند(درویس و دیگران 2004؛ لیزاردی و دیگران 2007؛ استاک 1983).

 غایات اخلاقی و دینی مربوط به خودکشی ارتباط منحصر به فردی با رفتار معطوف به خودکشی دارند. عقاید راجع به حفظ زندگی3 که ریشه در تعهدات دینی دارند میتواند مانع از خودکشی شوند(درویس و دیگران 2004؛ لیزاردی و دیگران 2007؛ کوین و دیگران 2001؛ نیلمن و دیگران 1997؛ استاک 1983). مطالعات نشان داده است افرادی که غایات  دینی و اخلاقی مربوط به خودکشی کمتری دارند در طول زندگی خود بیشتر اقدام به خودکشی نمودهاند(درویس و دیگران 2004؛ لیزاردی و دیگران 2007؛ نیلمن و دیگران 1997؛ استاک 1983). در مقابل، افرادی که غایات دینی و اخلاقی مربوط به خودکشی بیشتری دارند، دلایل بیشتری نیز برای زنده ماندن دارند.

نقش بازدارندۀ دینداری سازوکارهای زیادی را در بر میگیرد.  بیشتر ادیان برای خودکشی مجازات تعیین نمودهاند؛ به همین دلیل، افراد دارای تعهد دینی بیشتر، کمتر دست به خودکشی می زنند. علاوهبر منع خودکشی، حضور در نهادهای دینی نیز فرصتی برای ایجاد نوعی شبکهی حمایتی گستردۀ متشکل از روحانیون و مومنان فراهم میآورد که نتایج نشان داده است میتواند نقش مهمی در بازدارندگی از خودکشی ایفا نماید(چنگ و دیگران 2001؛ کولد ودیگران 1996؛ گرنینگ و استابلبین 2002؛ کوینگ ودیگران 2001؛ مان 2002؛ سزانتو ودیگران 2003). همچنین نتایج نشان داده است که مومنان معمولاً کمتر افردای کینهی و متخاصم هستند(کوینگ ودیگران 2001؛ مالون ودیگران 1995؛ مان و دیگران 2005؛ اوکیندو ودیگران 2003). و درعین حال نتایج متعددی نشان داده است که خصومت و کینه  با رفتار معطوف به خودکشی رابطه دارد. علاوهبراین، بسیاری از ادیان اعمالی مثل مصرف مواد مخدر(هیلتون ودیگران 2002) و سیگار را نهی میکنند که تحقیقات نشان داده است با خودکشی ارتباط دارند. بنابراین، میزان بالای دینداری میتواند به گونهی غیر مستقیم و از طریق منع مصرف مواد مخدر بر خودکشی تاثیر بگذارد( هیلتون ودیگران 2002). مضاف براین،انگیزه اقدام به خودکشی با ابهام بسیاری روبرو است و افرادی که تمایل به خودکشی دارند اغلب دچار نوعی تعارض درونی در زمینه انتخاب مرگ یا زندگی هستند(شنایدمن و فاربوف 1957). غایات اخلاقی مربوط به خودکشی که ریشه در عقاید دینی دارند(لینهان و دیگران 1983)، ارزشهای دینی و مثبت نگری میتواند دربسیاری از افراد عامل مهمی در مقابل خودکشی باشد(لنهان و دیگران 1983) و همچنین میتواند نقش مهمی در تصمیمات مربوط به زندگی ایفا کند( پینتو ودیگران 1998). مطالعات و بررسیهای جامعتری دربارۀ دینداری باید انجام شود تا رابطه بین میزان دینداری و میزان خودکشی آشکار گردد.

مسیحیت و خودکشی

مفهوم خودکشی در انجیل ذکر نشده، اما در موارد متعددی از افرادی که اقدام به خودکشی نمودهاند، مثل یهودا، طالوت و شمشون سخن به میان آمده است( موریس و دیگران 2000؛ فیپس و دیگران 1985). مولفان کتاب انجیل کسانی را که خود به زندگی خود پایان دادهاند را نه تقبیح کردهاند و نه تمجید. دیدگاه مسیحیت دربارۀ خودکشی تقریباً از قرن پنجم به بعد بدون تغییر باقی مانده است(فیپس 1985). سنت آگوستین در قرن پنجم گفته است که خودکشی نقض فرمان ششم[خدا به حضرت موسی] (قتل نکن) است (کندی 2000؛ ماریس و دیگران 2000؛ فیپس 1985؛ ریترستول 1993). او اظهار نموده است که این فرمان باید برای حفظ زندگی فرد، زندگی دیگران و زندگی همۀ موجودات اجراء شود(کندی 2000؛ فیپس 1985؛ ریترستول 1993). سنت توماس آکویناس، حکیم الهی کاتولیک، دیدگاه آگوستین قدیس را گسترش داد و از خودکشی به عنوان گناهی در حق فرد، همسایه و خدا یاد کرد(آکویناس، 1274-1275). آکویناس بر این اعتقاد بود که هر ارگانیسم زندهای فطرتاً رو به سوی حیات دارد، بنابراین خودکشی در تضاد با طبیعت قرار دارد. علاوهبراین، وی معتقد بود که خودکشی با حقایق دینی ناسازگار است و تنها خداوند مجاز است که در مورد مرگ یا زندگی فرد تصمیم بگیرد. بعلاوه، آکویناس براین عقیده بود که قبل از ترک دنیا برای ورود به بهشت باید به گناهان اعتراف شود. در نتیجه، خودکشی یکی از مهمترین همهی گناهان است زیرا افرادی که اقدام به خودکشی میکنند قادر به توبه و اعتراف به گناه نخواهند بود(کندی 2000؛ فی÷س 1985).

تلقی خودکشی به عنوان  نوعی گناه در نگرش اغلب مذاهب مختلف مسیحیِ عصر حاضر(برای مثال کاتولیکها، باپتیستها و پروتستانها) رواج پیدا نموده است. گناه خودکشی با سایر شیوههای خاتمهدادن به زندگی مثل سقط جنین یا آدم کشی مشابه دانسته میشود. در توضیحالمسائل کلیسای کاتولیک(1994) آمده است هنگامی اقدام فرد علیه خود، خودکشی به حساب میآید که از نظر ذهنی سالم باشد. بنابراین، کسی که خودکشی کرده است اگر از نظر ذهنی سالم نباشد، عمل وی را نمیتوان گناه به حساب آورد. هنگامی که فردی میمیرد، از سوی خدا مورد قضاوت قرار میگیرد، و تنها اوست که میتواند تعیین کند که فرد باید به بهشت برود یا به جهنم یا برزخ(کلیسای کاتولیک1984). در گذشته کسانی که دست به خودکشی میزدند در گورستانهای کاتولیکها دفن نمیشدند(فیپس 1985)؛ اما اکنون این رسم در کاتولیسم چندان اجراء نمیشود. به هنگام تشیع جنازه، برای فرد متوفی طلب آمرزش و برای بازماندگان طلب آرامش میشود(ترنر 1998).

در سراسر جهان حدود 1/2 میلیارد نفر مسیحی وجود دارد. در میان مهمترین مذاهب مسیحی(باپتیستهای کاتولیک و سایر پروتستانها)، کمترین میزان خودکشی مربوط به کاتولیکها و باپتیستهای انجیلی و بیشترین میزان آن مربوط به مومنان پروتستان است(پسکوسولیدو و جورجینیا 1989). محققان نشان دادهاند که کاتولیکها و باپتیستها بیشتر و فعالانهتر در فعالیتهای مربوط به کلیسا مشارکت میکنند و از این رو از شبکههای حمایتی گسترده نفع بیشتری میبرند. علاوهبراین، کشورهای کاتولیک، میزان خودکشی کمتری از کشورهای پروتستان دارند و در درون کشورهای پروتستان مناطقی که اکثراً کاتولیک هستند میزان خودکشی کمتری دارند(هوود ویلیامز 1996). [البته] در کشورهای کاتولیک و ارتدوکس به نسبت کشورهای غیرکاتولیک و غیر ارتدوکس، میزان خودکشی مردان و سالمندان بطور قابل توجهی بیشتر است(پریتچارد و بالدوین 2001).

هندویسم و خودکشی

در سراسر دنیا چیزی حدود 900 میلیون نفر هندو وجود دارد که اکثر آنها ساکن شبه قاره هند هستند. برخلاف متون مسلمانان یا مسیحیان، موضع متون مقدس هندو دربارهی موضوع خودکشی نسبتاً مبهم است(انیچان 1998).علاوهبراین، فلسفهی تناسخ ارواح و کارما4 در دین هندو به معنای آن است که مرگ پایان زندگی نیست بلکه فرد دوباره متولد میشود(حسن 1983؛ انیچان 1998). بنابراین، برخی ادعا نمودهاند که در آیین هندو نسبت به خودکشی با مسالمت بیشتری برخورد میشود(حسن 1983؛ انیچان 1998؛ کمال و لوی ونتهال 2002).

تحقیقات محدودی دربارۀ میزان خودکشی در میان هندوها انجام شده است. نتایج تحقیقی که دربارۀ رفتار و عقاید معطوف به خودکشی درمیان مسلمانان و هندوهای بریتانیا انجام شده نشان داده است که در میان هندوها به نسبت مسلمانان بر موانع اخلاقی و انگیزههای راجع به انطباق و سازگاری با زندگی تاکید کمتری میشود(کمال و لوی ونتهال 2002). تحقیق پیمایشی دیگری نشان داده است که میزان خودکشی در میان هندوها از مسلمانان بیشتر است(انیچان 1998). ظاهراً تحقیقات نشان دهندۀ آن است که مردان نسبت به زنان میزان خودکشی بیشتری دارند و همچنین اکثر کسانی که اقدام به خودکشی میکنند از نوعی بیماری روانی رنج میبرند( لاتا و دیگران 1996).

مراسم ساتی5  که یک سنت دیرینهی هندی است، نوعی خودکشی به حساب میآید که در آن بیوهها خود را به هنگام مراسم مردهسوزان همسرانشان، قربانی میکنند. اگرچه این رسم اکنون غیر قانونی است، اما شواهد اندکی دراین باره وجود دارد که زنانی که رسم ساتی را انجام دادهاند، معلولیت روانی داشتهاند(بهوگرا 2005). توجه به این نکته از اهمیت زیادی برخوردار است که رسم ساتی نه یک وظیفهی دینی است و نه ریشه در بیماری روانی دارد، بلکه نوعی خودکشی است که به نظر بیشتر ریشه در عوامل فرهنگی، اجتماعی و جنسیتی دارد(بهوگرا 2005).

اسلام و خودکشی

به دلیل تحقیقات معدودی که دربارۀ رابطهی بین اسلام وخودکشی انجام شده است، تعیین دقیق میزان تاثیر و نقش دین اسلام در میزان خودکشی کار مشکلی است(کوزر و دیگران 1997؛ خان و رضا 2000).از سال 1989 به بعد هیچ کدام از کشورهای خاورمیانه میزان مرگ ومیر خود را به سازمان بهداشت جهانی(WHO) ارائه ندادهاند(لستر 2006)، و تعداد معدودی از کشورهای اسلامی میزان خودکشی خود را ثبت یا اعلام نمودهاند( خان و حیدر 2006؛ پریتچارد و امان الله 2007). در اینجا نکته مهم آن است که باید میان خودکشی و شهادت تمایز نهاد. در این تحقیق تاکید ما بر خودکشی ، یعنی عملِ معطوف به پایان دادن زندگی فرد از سوی خود است نه بر شهادت، که در آن مرگ فرد در نتیجهی دفاع از سرزمین و توسط دشمن صورت میگیرد(عبدالخالق 2004).

معدود تحقیقات انجام شده، نشان داده است که میزان خودکشی در اکثر کشورهای اسلامی در مقایسه با سایر کشورها کمتر است(عبدالخالق 2004). به همین ترتیب، در میان 5/1 میلیارد مسلمانی که در دنیا وجود دارد، در مقایسه با با سایر ادیان، مثل مسیحیت و هندویسم، میزان رفتارهای معطوف به خودکشی کمتری ثبت شده است(عبدالخالق 2004؛ انیچان 1998؛ کمال و لوی ونتهال 2002). در مطالعاتی که بر خصایص و معلولیتهای روانی مثل افسردگی، اضطراب، رواننژندی، بدبینی و ترس از مرگ6 توجه شده است، نمونههای انتخاب شده از کشورهای اسلامی در مقایسه با نمونههای کشورهای غربی نمرات بیشتری بدست آوردهاند(عبدالخالق 2004؛ عبدالخالق 2006؛ عبدالخالق و لستر 1999؛ عبدالخالق و لستر 2003).

مطالعات انجام شده مسئلهی میزان کم خودکشی را تبیین میکند اما در مورد میزان بالای نمرات مربوط به اضطراب روانی، تبیینهای متعددی ارائه شده است. اولاً، میزان دینداری در میان مسلمانان در مقام نوعی ضربهگیر در برابر اقدام به خودکشی عمل میکند(تورسون و دیگران 1997)؛ در عین حال، مومنان میزان اضطراب و افسردگی کمتری دارند(عبدالخالق 2007). ثانیاً، اسلام در مقایسه با سایر ادیان در مورد گناه بودن خودکشی بسیار جدیتر واکنش نشان داده است(انیچان 1998؛ لستر 2006؛ پریتچارد و امان الله 2007). ثانیاً، انگ اجتماعی اقدام به خودکشی در اکثر کشورهای اسلامی بطور ساختگی میزانهای گزارش شده را کاهش داده است( لستر و اکندی 1994؛ سرفراز و کاستل 2002). در سورۀ چهارم قرآن مجید، در آیۀ 29 و 30 ، خودکشی علناً نهی شده و گفته شده است که "خود را نکشید7"، زیرا کسانی که دست به خودکشی میزنند در قیامت محاکمه و در آتش جهنم انداخته میشوند. اما، قرآن هم مثل انجیل مسیحیان در میان کشورها و مناطق و مذاهب مختلف مختلف اسلامی بهشیوههای گوناگونی تفسیر شده است(بریتچارد و امانالله 2007). علاوه براین، از آنجاییکه در بسیاری از کشورهای اسلامی مثل عربستان، پاکستان و کویت، از شریعت اسلام در نظام قانونی استفاده شده است، بنابراین از نظر آنها اقدام به خودکشی نوعی جرم به حساب میآید(الجهادی و دیگران 2004؛ خان و حیدر 2006؛ سرفراز و کاستل 2002؛ سلیمان و دیگران 1989).

باوجود این، برخی از تحقیقات نشان داده است که میزان خودکشی در کشورهای اسلامی روبه افزایش دارد(خان 2007؛ خان و حیدر2006). برای مثال؛ میزان خودکشی درناحیۀ سیندای پاکستان از 90 نفر در سال 1987 به 360 نفر در سال 1999 افزایش یافته است( خان و حیدر 2006). مطالعه دیگری که در میان دانشجویان دانشگاههای پاکستان انجام شده نشان داده است که روی هم رفته فکر به خودکشی در میان زنان و مردان دانشجو افزایش یافته است( خوخر و خان 2005). تحقیقات انجام شده دربارهی  خودکشی در اکثر کشورهای اسلامی نشان داده است که اقدام به خودکشی هم یک واقعیت است و هم یک علاقۀ رو به افزایش( الجهادی و دیگران 2004؛ کوزر و دیگران 1997؛ خان و رضا 2000). پریتچارد و امانالله در پژوهشی تطبیقی (2007) خودکشی و مرگهای غیر اجباری8 در 17 کشور اسلامی را مورد مطالعه قرار دادهاند و به این نتیجه رسیدهاند که الگوی خودکشی(برای مثال، افزایش احتمال خودکشی با افزایش سن وسال) در میان کشورهای اسلامی، مشابه الگوی کشورهای غربی است. خودکشی در کشورهای اسلامی مسئلهی مهمی است(پریتچارد و امانالله 2007). در مجموع، در کشورهای اسلامی برای کسانی که اقدام به خودکشی میکنند و نیز برای بازماندگان و خانوداههایی که اعضایشان خودکشی کردهاند، خدمات اجتماعی و بهداشت روانی اندکی وجود دارد(خان و حیدر 2006؛ سرفراز و کاستل 2002). اغلب مواقع از ورود افرادی که اقدام به خودکشی نمودهاند و خانوادههایشان به بیمارستانهای عمومی جلوگیری میشود و عمل آنها به عنوان نوعی جرم به پلیس گزارش میشود(خان 2007؛ خان و حیدر 2006). اعضاء بازماندهی خانوادههایی که اعضایشان دست به خودکشی زده است، انگ میخورند و از اجتماعات سنتی مسلمانان طرد میشوند(سرفراز و کاستل 2002). اغلب مسلمانان از اینکه فردی که خودکشی کرده و مرگ وی غیر مجاز و حرام اعلام شده در آرمگاههای مسلمانان دفن شود ، ناراضی هستند(سرفراز و کاستل 2002).

امروزه تحقیقاتی که در کشورهای اسلامی دربارهی خودکشی انجام میشود تنها به دادههای گزارش شده محدود نمیشود بلکه به میزان خودکشی در میان مذاهب مختلف اسلامی هم توجه میشود. در حقیقت اسلام یک دین یکدست و واحد نیست بلکه درون آن فرق و مذاهب مختلفی وجود دارد(لستر 2006). اما، در واقع، تحقیقات یا اطلاعات تجربی بسیار کمی دربارۀ خودکشی در میان  فرقههای مختلف اسلامی مثل شیعه و سنی یا درمیان فرقههای کوچکتری مثل احمدی، علوی، دروزی9، ایسلایلی10 ، صوفی، قادیانی11 ، یا یزیدی وجود دارد( لستر 2006).


دین یهود و خودکشی

دین یهود شدیداً خودکشی را محکوم و از آن به عنوان نوعی عمل خلاف اخلاق یاد میکند. خودکشی همانند قتل و آدم کشی است. در آموزههای یهود، هیچ فردی حق ندارد که به بدن خود کوچکترین آسیبی وارد کند چه رسد به اینکه زندگی خود را پایان بدهد(بایلی و استین 1995؛ سوارتز و کاپلان 1992). قانون یهود فرمان ششم، قتل مکن، را در مورد خودکشی اعمال نمیکند(جاکوبز 1995). اما، حفظ حیات انسان از هرچیز دیگری مهمتر است(جاکوبز 1995) و بنابراین خودکشی عملی ناپسند است.

به اعتقاد کاپلان و اسچنبرگ(1988)، در اعتقادات مربوط به دین یهود خودکشی نتایج روحی-روانی زیادی به بار میآورد. وقتی که فردی دست به خودکشی میزند، روح وی سرگردان میشود(کاپلان و اسچنبرگ 1988). روح وی در قیامت دوباره به بدن باز نمیگردد چون بدن از بین رفته است. روح وی نمیتواند به جهان ارواح وارد شود چون هنوز زمان آن فرا نرسیده است. از این رو، در یک حالت بلاتکلیفی به سر میبرد که بسیار دردناک است. فرد ممکن است برای فرار از واقعیت دست به خودکشی بزند اما در حقیقت بعد از خودکشی وضعیت بسیار بدتر میشود. در حالیکه در این دنیا فرصت کافی برای رفع مشکلات وجود دارد، اما بعد از مرگ هیچ گونه فرصتی باقی نمیماند و تنها نتیجهی اعمال وجود دارد. یکی از عقاید سفت و سخت دین یهود این است که برای  افرادی که خودکشی کردهاند نباید مراسم بعداز مرگ یعنی کفن و دفن انجام شود(کاپلان و اسچنبرگ 1988).

در سراسر دنیا حدود 14 میلیون یهودی وجود دارد. در طول تاریخ همواره میزان خودکشی در میان یهودیانِ ایالات متحدۀ آمریکا و اسرائیل پایین بوده(دابلین 1963؛ لیفوو و آیزنبرگ 1989؛ میلر 1976) و در این میان میزان خودکشی در اسرائیل از میزان خودکشی در  ایالات متحدۀ آمریکا هم کمتر بوده است(لیفوو و آیزنبرگ 1989).  روی هم رفته باید گفت که در ایالات متحدۀ امریکا یهودیان در مقایسه با مسیحیان و پروتستانها، بسیار کمتر اقدام به خودکشی میکنند(موریس و دیگران 2000). مطالعات متعددی نشان داده است که میزان خودکشی در میان یهودیان در مقایسه با کل جمعیت اکثر جوامع پروتستان کمتر است(دانتو و دانتو 1983؛ گاس و رد 1971؛ لفوو و دیگران 1988؛ ویلیامز 1977). علاوهبراین، در بررسی که در ایالات متحدۀ امریکا، در 50 ایالت و در میان یهودیان ساکن این ایالات انجام شده، نتیجه نشان داده است که بین میزان خودکشی و دین یهود همبستگی منفی وجود دارد(  بایلی و استین 1995).

میزان خودکشی یهودیان ساکن در اسرائیل یکی از کمترین  میزانهای خودکشی در میان کشورهای جهان است(کوهن و دیگران 1997). البته، یهودیان به نسبت مسلمانان میزان خودکشی بیشتری دارند(لیفوو و آیزنبرگ 1989، لوبین و دیگران 2001). در میان یهودیان، میزان خودکشی مردان بیشتر از زنان است(لوبین و دیگران 2001).  و میزان خودکشی با افزایش سن بطور منظم افزایش مییابد. علاوه براین، در اسرائیل، میزان خودکشی مردان در گروه سنی 18 تا 21 سال در بالاترین میزان خود قرار دارد. و نیز میزان خودکشی بر اساس وضعیت زناشویی متفاوت است بطوریکه بیشترین میزان خودکشی به افراد متاهل مربوط است(ناچمن و دیگران 2002). علاوه براینها، استفاده از سلاحهای گرم در خودکشی نیز گزارش شده است(لوبین و دیگران 2001).

رهنمونهای بالینی مناسب

رابطهی بین میزان دینداری افراد و میزان خودکشی اغلب در ارزیابیهای کلینیکی نادیده گرفته میشود. اگرچه تحقیقات زیادی نقش بازدارندۀ دین در مقابل خودکشی را نشان داده است، اما راهنماییهای مخصوصی به منظور استفاده از اطلاعات دینی در ارزیابی احتمال خودکشی لازم است که ارائه شود. راهنماییهای عملی کلی که در ادامه ارائه میشود، میتواند به روانشناسان بالینی کمک کند تا تاثیر میزان دینداری مراجعان بر احتمال خودکشی آنها را ارزیابی کنند:

1)ارزیابی اهمیت دین در نظر مراجعان و نقش دین در هویت آنها. این مرحله را میتوان در مورد دیگرانِ مهم مراجعه کنندگان، یعنی کسانی مثل همسر، والدین و دوستان، نیز بکار برد. مخصوصاً اینکه، میزان دینداری فرد مراجعه کننده چقدر است؟( مثلاً هرچند وقت یکبار وظایف دینی مثل خواندن نماز را بجا میآورند؟ تا چه اندازه در مراسمهای دینی حاضر میشوند؟ تا چا اندازه با مومنان معاشرت دارند؟). میزان آشنایی آنها با دین خود تا چه اندازه است؟ آیا میزان تعهد دینی مراجعان اخیراً تغییری کرده است؟

2) ارزیابی نقش میزان دینداری به هنگام گرفتاریها و اضطرابهای قبلی. آیا میزان دینداری مراجعان به هنگام گرفتاریهای قبلی هیچ گونه نقش آرامبخش یا تسکیندهندهی داشته است؟ آیا میزان دینداری مراجعان در میزان افسردگی آنها موثر بوده است؟ آیا میزان دینداری مراجعان ، چه بطور مثبت و چه بطور منفی، هیچگونه تاثیری در میزان اضطراب موجود در بحرانهای قبلی داشته است؟اگر قرار است دین مورد استفاده قرار گیرد، این کار چگونه باید انجام شود؟( مثلاً از شخصیتهای دینی به عنوان الگو و حامی استفاده شود؛ مشارکت در فعالیتهای دینی مانند حضور و مشارکت در مراسم دینی افزایش یابد). اگر دین مورد استفاده قرار نگرفته دلیل آن چه بوده است؟

3) ارزیابی چگونگی مفهوم بندی و فهم خودکشی از سوی مراجعان. آیا در دین مراجعان خودکشی منع شده است؟ آیا شرایطی وجود دارد که درآن، دین مراجعان، خودکشی را مجاز نموده باشد؟ آیا در دین آنها تفاسیر متفاوتی از خودکشی وجود دارد؟ آیا بین تلقی مراجعان از خودکشی و دیدگاه دین آنها تضادی دیده میشود؟ اگر چنین است، مراجعان چگونه با این تضاد و تاثیر آن بر ایمان خود، بر خورد میکنند؟

4)ارزیابی اهمیتِ تقویت دینداری مراجعان و مشارکت آنها در مراسم دینی. از نظر برخی از مراجعان، افزایش میزان دینداری آنها میتواند عامل بازدارندهی بسیار مهمی باشد. در چنین مواردی، بررسی این مسائل مهم است که: کدام یک از مولفههای دینداری مراجعان در مقام بازدارنده عمل میکند؟ چگونه مراجعان میتوانند درک خود از دینداری را به بالاترین حد ممکن افزایش دهند؟ در مقابل، اگر دین منبع اضطراب و گرفتاری است، بررسی این مسائل مهم است: کدام یک از مولفههای دینداری مراجعان اضطراب آنها را افزایش داده است؟ مراجعان چگونه میتوانند این اثرات منفی را تا پایینترین حد ممکن کاهش دهند؟

نتیجه گیری

عمل خودکشی در بیشتر ادیان محکوم شده است. تحقیقات نشان داده است که میزان دینداری مستقیماً با میزان خودکشی رابطه دارد و هراندازه که میزان دینداری بیشتر باشد احتمال رفتار معطوف به خودکشی کمتر میشود. سازوکارهای متعددی در نقش بازدارندگی دین اهمیت دارند که برخی از آنها عبارتند از کاهش خصومت و کینه و افزایش دلایل زنده ماندن. نقش بازدارندهی دین تقریباً در همهی مذاهب دینی وجود دارد؛ بنابراین، ارزیابی میزان دینداری مراجعان، به عنوان یکی از عوامل موثر در احتمال خودکشی، میتواند نقش مهمی داشته باشد. راهنماییهای بالینی مناسب میتواند به روانشناسان کمک نماید تا این اطلاعات را به هنگام تدوین برنامههایشان مورد استفاده قرار دهند. در عین حال، به منظور فهم بهتر رابطهی دینداری و مولفههایی مثل جنسیت، سن، فرهنگ و قومیت باید اطلاعات بیشتری در زمینهی دین و خودکشی بدست آید

این مقاله ترجمه مقاله زیر است:

Gearing, Robin E.& Lizardi, Dana(2009) , “Religion and suicide” ,Journal of Religion and Health”, Volume 48, Number 3 / September, 2009

 

 این مطلب رو از وبلاگ http://arash-ahadi.blogfa.comذکر شده برداشتم 


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : ماهی ,

مطالب مرتبط
سال نو مبارک
میزان- موسسه ای که با شایعه به مرز ورشکستگی می رود
بیاندیشیم...
سال نو مبارك
جز - محسن چاووشی عزیز
یاد باد آن روزگاران یاد باد :)
انسان خوب
shahin021
شروع انتخاب رشته سراسري
مسابقات جهانی والیبال : ایران و زیباترین بازی هاش

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش


مطالب گذشته

» پادشاه فصل ها: پاییز »» چهارشنبه 14 مهر 1400
» یک روز خوب رو می سازیم... »» شنبه 02 مرداد 1400
» سال نو مبارک »» دوشنبه 02 فروردین 1400
» سیستم پر حجم آلمانی »» پنجشنبه 09 اسفند 1397
» ورزش »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» تمرینات HIIT »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» اسفند و حال ایران »» سه شنبه 01 اسفند 1396
» وقتی دوستت دارم می گویی »» شنبه 10 تیر 1396
» روز زن مبارک »» پنجشنبه 26 اسفند 1395
» محرم »» جمعه 16 مهر 1395

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ