به من گوش كن

يك لحظه لطفا،‌ گوش كن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شما از كدوم دسته اي هستي عزيزم؟

چند وقت پيش تو مسيري كه قصد داشتم برم به نيشابور دست بر قضا خانومي از فلكه پارك كنارم نشست. تا سوار تاكسي شد از چهرش مشخص بود كه بچه نيشابوره. يه دختر نازي داشت به اسم تينا. من واقعا بچه دوست ندارم اما تينا بي نهايت دختر زيبايي بود. ازش پرسيدم شما مي ري ترمينال؟ گفت آره، پرسيدم مي خواين برين نيشابور؟ گفت بله، گفتم پس  با هم همسفريم، پرسيدم شما با اتوبوس مي ري يا سواري؟ جواب داد با اتوبوس شما چي؟ منم برخلاف عادت هميشه به جاي سواري به فكرم خطور كرد با اتوبوس برم و جواب دادم منم با اتوبوس مي رم.

تا ترمينال رسيديم حرف خاصي نزديم. بهم گفت همسرش تو گاوداري كار مي كنه و به خاطر كار همسرش مجبوره مشهد باشه. ماهي يك بار هم مي ره نيشابور و حسابي دلتنگ مي شه. از من پرسيد مجردي يا متاهل ،‌من بهش خنديدم . موضوع رو عوض كردم . واسه كوچولوي شيطون قدري خوراكي خريد و اتوبوس حدود نيم ساعت بعد راه افتاد و ما كنار هم نشستيم. چقدر سفر كوتاه و آسون مي شه وقتي آدم همسفر داره.

شروع كرد به حرف. گفت« من از خانواده اي از پايين ترين سطح اجتماع هستم. وقتي همسرم اومد خواستگاري من فكر خاصي نكردم وخيلي راحت قبول كردم . اون هم از طبقه خيلي پايين اجتماع بود. كار درستي نداشت. گفت هيچ زني به اندازه من نمي تونه پاي مردي بشينه كه اينقدر منو تو سختي گذاشت» تينا رو بوسيد. تينا دختري با چشماي درشت روشن و موهاي موج دار طلايي . دختري شيرين و دوست داشتني . آدم نمي تونست ببينتش و تحسينش نكنه. يكم گذشت. من عادت ندارم با كسايي كه زياد نميشناسم حرف بگم ،‌يعني حرفي برا گفتن پيدا نمي كردم. دوست داشتم اون حرف بگه من گوش بدم. در واقع احساس كردم اون دوست داره حرف بگه. بايد گوش باشي گاهي تا دردي آروم بشه. بهم گفت « من خيلي سختي كشيدم. تينا كه به دنيا اومد هنوز همسرم كار درستي نداشت. چند ماه بود كه بيكار بود.دستمون خالي بود و اون هر روز دنبال كار بود و كار پيدا نمي كرد...تا جايي كه هيچ كس ديگه به ما نسيه نمي داد. هرجا مي رفتم و گريه مي كردم كه تو رو خدا يه پاكت شير بدين برا بچم ... اما دريغ از يه تيكه نون يا يك پاكت شير. مي خواستم برم بيرون حتي يه بليط 50 تا تك تومني نداشتيم. تينا گريه مي كرد منم بغلش مي گرفتمو گريه مي كردم» بعد ساكت شد. من با تينا بازي ميكردم. تينا رنگ آبي رو دوست داشت. انگشتر من آبي بود. دوست داشتم بهش مي دادم اما اون انگشتر هديه بود. از طرف كسي كه خيلي دوست داشتم بهم هديه داده شده بود و حالا گرچه دوست داشتم اما نمي تونستم هديه كنمش به مامان تينا. دوست نداشتم بشكنه و فكر كنه من دلم سوخته. واقعا دلم نسوخته بود من تحسينش مي كردم واسه تحملش و انقدر اعتقاد محكم به خدا كه به بيراهه نرفته بود نااميدي سراغش نيومده بود. سختي واسه همه هست. اون خيلي دختر شجاع و خيلي انسان پرتواني بوده كه اين طور زندگي رو تحمل كرده. بهم گفت «‌شما گمون نكنم درك كني من چي مي گم ،‌مگه نه؟ اينكه شبي گشنه بوده باشي يا حتي يك 50 تومن تو جيبت نباشه كه بتوني سوار اتوبوس بشي...» من لبخند زدم. نگاش كردم. چرا. من زياد تو اين موقعيت بودم. خيلي زياد... خيلي خيلي زياد اما نه به دليل نداري... موضوع من خيلي فرق داشت... من داشتم و نداشتم. دارم و ندارم. من دركش مي كردم. خيلي خوب دركش مي كردم اما بهش گفتم نه زياد، نمي تونم درك كنم... نمي دونم چرا اين جواب رو بهش دادم اما سعي كردم زياد از غصش نگه چون اون روز واقعا من دچار غم بزرگي بودم و اين حرفا آتيش به دلم مي زد.

تواسلام داريم واي بر همسايه اي كه از همسايش خبر نداشته باشه... عزيزم تو چقدر هواي همسايه ات رو داري؟؟؟؟؟؟؟ تو مسلماني؟ مسلمان شناسنامه اي يا... دخترك خوابش برد. تينا هنوز با من بازي مي كرد. راننده ضبطش رو خاموش كرد چون نزديك اذان بود و بعد راديو رو روشن كرد. شاخ درمياري اگه بگم چي مي گفت!!!!!!!!!!!! حاج آقايي بود.. مي گفت ما تو اسلام و قرآن داريم كه مرد حق داره 4 زن متدينه اختيار كنه و اگر دختري به وقت ازدواج شرط بگذاره كه آقا تو در صورت ازدواج با من حق نداري همسر ديگه اختيار كني اين خانوم خلاف شرع و قانون خدا ايستاده و حق نداره كه اين درخواست رو داشته باشه و اين حق رو از مرد صلب كنه (با عذرخواهي از دسته آخونداي خوب و درست و مشاوران اسلامي و دبيران پرورشي و همه ي كساني كه ادعاي شناخت خدا و قرآن رو دارن و در اين زمينه فعاليت دارن عرض مي كنم لعنت بر هر كسي كه از قرآن و آيات اون به نفع لذت خودش استفاده كنه ... خدا عذاب كسي رو كه قرآن رو اونطور بي تفسير بيان مي كنه بارها و بارها زياد كنه... اين ازدواج مجدد شرايط خاص داره و اينطور نيست كه اينا مي گن... خواهشا اگر مردي جبهه نگير و اگر خانومي از حرفم  گُل نگير... به خداي متعال قسم مي خورم اين تفسيري كه اين مرد تو راديو گفت عين بي عدالتيه و اين آيه و اين ازدواج شرايطي خاص داره نه واسه هر كس و ناكسي نيست ) يه بار تو نت با يه پسر اسپانيايي چت ميكردم كه مسلمان شده بود. ميگفت صيغه چيزيه كه ما اصلا اينجا قبولش نداريم. مسلماناي اينجا همچين قانوني ندارن... كسي اينجا صيغه رو درست نمي دونه...

بابا به خداي بزرگ مسلماني تو برو دنبال درست و غلطش... اينا مسلمانن نه اونايي كه مسلمان زاده مي شن تو خانواده هايي كه از اسلام اسمي هست تنها تو شناسنامه و به مو و ناخن و كار كردن و بي كار بودن و ازدواج كردن وبچه دار شدن توي گير سه پيچ گير كردن و به جاي غيرت تعصب دارن و به جاي مردانگي ترس از آبروي نداشته و ... عزيزم به من گوش كن... اين خانوم همسفر من قرباني چي شده بود؟ خانواده هاي بد، جامعه بد، حرف درست مي كنين اگه دختر يا پسري ازدواج نكنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو مسلماني ؟ تو ادعاي مسلماني داري؟ آخه تهمت گناهي هست كه خدا نمي بخشه چرا بخاطر ترس از حرفاي صد من يه غاز مردم كسي بايد ازدواج كنه يا كسي بايد طلاق بگيره يا ترك موطن كنه؟ چرا اين دختر و هزاران دختر به جرم مسلمان بودن و ايراني بودن و تبعيت از عرف جامعه و به اصطلاح حيا داشتن و صبوري و احترام بزرگترها و ... بايد اينقدر تحقير و سختي تحمل كنن؟ خانواده ؟ خدا عادل نيست اگه  اونكه پسرش يا دخترش رو بي اونكه تربيت كرده و دوست داشته باشه به دنيا آورده و رها كرده باشدش رو بيامرزه... خدا عادل نيست اگه تينا فردا روزي به روزگار مادرش دچار بشه... خدا تنها دوست من بوده و كسي تا امروز نتونسته اونو از من جدا كنه ، خوب بودم يا بد اون با من بوده و به بزرگي خودش قسم مي خورم كه براي دوست داشتنش چيزي جز حس بودنش برام كفايت نمي كنه... من به تويي كه اينو ميخوني كاري ندارم. اگر داري به بي راهه مي ري و بجاي دليل توجيه مياري وبجاي فلسفه سفسطه راضيت مي كنه بزار بگم برام شخص اجرايي تو مهم نيست اما خدا چرا، اگر خدا بخواد به كسي كه آگاهانه داره خطا مي كنه و خطاش طوري هست (مث اون كه تو راديو حرف مي زنه) كه باعث ايجاد فرهنگ سازي اشتباه مي شه ، اگه خدا بخواد بهش آسون بگيره ،‌ من از اين عدالت بيزارم. خداي من خداي 124 هزار پيامبر هست و فرقي نداره كه دين كسي كه اين مطلب رو مي خونه چيه چون تهش خدا نقطه اشتراك اديانه و اين خدا اشتباه هيچ يك از ما رو به خاطر تفاوت دين كم و زياد نمي كنه... اوج كلام اينه عدالت يعني بي هيچ استثنايي مرگ براي همه ي ما هست. عدالت يعني اين. مخلص كلام اينكه :‌ سفري در راه است/ سفري در ره دوست/ سفري سوي كسي كه همه عالم از اوست... عزيزم ازت مي خوام مث بچه ها باشي :‌

وقتي يه بچه گريه مي كنه همه بچه هايي كه اونو مي بينن ناخودآگاه گريه مي كنن. اين حس نوع دوستي رو چرا در بزرگسالان نمي بينم؟‌كودك باش اگر فقط در كودكي نوع دوستي هست

برام نظرت رو بگو و معذرت ميخوام اگر به دليلي از خوندن اين متن ازم رنجيدي


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : زیبایی ,

مطالب مرتبط
اسفند و حال ایران
وقتی دوستت دارم می گویی
رمضان-تامل وتامل وتامل
ماه رمضان: چه کسانی در ماه رمضان چاق می شوند؟
یارانه
سیزده به درررررررررررررررررررررررررررر
یامقلب القلوب و الابصار
سکوت : سرشار از نگفته هاست
چو ایران نباشد تن من مباد
نه از رومم نه از زنگم/ همان بی رنگ بی رنگم

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش


مطالب گذشته

» پادشاه فصل ها: پاییز »» چهارشنبه 14 مهر 1400
» یک روز خوب رو می سازیم... »» شنبه 02 مرداد 1400
» سال نو مبارک »» دوشنبه 02 فروردین 1400
» سیستم پر حجم آلمانی »» پنجشنبه 09 اسفند 1397
» ورزش »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» تمرینات HIIT »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» اسفند و حال ایران »» سه شنبه 01 اسفند 1396
» وقتی دوستت دارم می گویی »» شنبه 10 تیر 1396
» روز زن مبارک »» پنجشنبه 26 اسفند 1395
» محرم »» جمعه 16 مهر 1395

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ