پريشانم...

خداوند

پریشانم

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی

خداوندا!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

می‌گویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت

خداوندا تو مسئولی

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است


چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است!


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

درباره : زیبایی ,

مطالب مرتبط
اسفند و حال ایران
وقتی دوستت دارم می گویی
رمضان-تامل وتامل وتامل
ماه رمضان: چه کسانی در ماه رمضان چاق می شوند؟
یارانه
سیزده به درررررررررررررررررررررررررررر
یامقلب القلوب و الابصار
سکوت : سرشار از نگفته هاست
چو ایران نباشد تن من مباد
نه از رومم نه از زنگم/ همان بی رنگ بی رنگم

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش


مطالب گذشته

» پادشاه فصل ها: پاییز »» چهارشنبه 14 مهر 1400
» یک روز خوب رو می سازیم... »» شنبه 02 مرداد 1400
» سال نو مبارک »» دوشنبه 02 فروردین 1400
» سیستم پر حجم آلمانی »» پنجشنبه 09 اسفند 1397
» ورزش »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» تمرینات HIIT »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» اسفند و حال ایران »» سه شنبه 01 اسفند 1396
» وقتی دوستت دارم می گویی »» شنبه 10 تیر 1396
» روز زن مبارک »» پنجشنبه 26 اسفند 1395
» محرم »» جمعه 16 مهر 1395

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ