شب سرد زمستونی سلام

snow

سلام. می گم گاهی وقتا چقدر زود آرزوهای آدم برآورده می شن ... چقدر خوبه که بارون اومد...بعد نم نم بارون خیلی زود تبدیل به برف شد. یادش بخیر بچه تر که بودیم (سال های سال پیش) تموم زمستون برف تو خیابونا و رو بوما بود. یادمه انقدر برف بود که وقتی از رو بوم می ریختیم تو حیاط روی پله ها رو  کامل می گرفت و می شد مث یک سرسره... چه کیفی داشت. اون وقتا من نمی دونستم چقدر بی انصافی آدما تو تشکر از طبیعت نتیجه اش بده. می شه مثل امروز : «تغییر الگوی آب و هوا بر اثر استفاده بیش از حد از سوخت های فسیلی»...

چه اشکالی داره فرهنگ داشتن باتری خورشیدی رو داشته باشیم؟ چرا به جای هزینه لوله کشی گاز و اینا یک بار هزینه نکنیم تا یک عمر بی نیاز از بخاری و وسایل گرمایش اینچنینی انقدر به ما غلبه کنه؟

قصدم نصیحت نیست ... خود من و خانواده ام هم این کار رو نمی کنیم. اما روزی من به تنهایی زندگی خواهم کرد و اونوقت خانه ای خواهم ساخت از آوای طبیعت.

اگر به طبیعت بی احترامی کنی و در مقابل این همه زیباییش بایستی طبیعت بر تو غلبه می کنه و نابود می شی.

این قانون طبیعته

هرگز نمی تونی بدون خاک و معادن و جنگل ها و رودها و سفره های آب زیرزمینی زندگی کنی... هرگز نمی تونی بدون آب و بدون هوا زندگی کنی . اگه نابودش کنی یعنی خودت رو نابود کردی.

زمستون زیبایی رو برای همه آرزو دارم وای کاش روزی هیچ کس از این سرما و برف و بارون در رنج نباشه

آمین


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

امسال و من و دل

سلام. بعد از فراز ونشیب های زیاد این چند وقت اخیر خوشحالم که وقتی بعد از چند روز به وبم سر زدم دیدم اوووووووووووووووووووه!!!!!!!!!!!!!!!! چه همه دوستای جدید پیدا کردم. امسال انتظار برف زیادی داشتم. امسال منتظر هوای ابری و مه گرفته بودم. اما جز سرما نصیبی نشده... هنوز یک ماه ونیم از این زمستون مونده و دعا می کنم بارون و برف بباره و فضای شهر رو زیبا کنه و خاطره اش برای همه موندنی باشه

عزیزای نازنین مرسی که سر می زنین


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

سلام به اونکه از همه دنیا آرومتره

shabnam

یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربون دلای گرم و پاکی بود. وسط این همه دلای گرم یکی جدا افتاده بود. نه اینکه فکر کنی رها . نه اینکه فکر کنی خدا. یکی بود ...

خوب دوستای خوب نعمتن. من دوستی دارم به اسم شبنم. شبنم از دوستای فوق العاده خونگرمه منه. نمی دونم کجاست. گمش کردم. چند ماهی هست که هیچ خبری ازش ندارم. نزدیک یک سال هست ..

از یابنده تقاضا می کنم اگه این فرشته ی کوچیکو دید بگه بهم یک زنگ بزنه... اسمش شبنم شاددل - بچه بجنورد- یک دختر شیطون

 


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

فلسفه وجودی شیطان

anlel

این مطالب رو از روی کتابی نوشتم که انتشارش واسه امسال هست. مطلب جالبیه برای دانستن و البته اذعان می کنم که کامل نیست. چون اینجا هم وقت کم هست و جای توضیح و دفاع و این حرفا نیست. در کل من می تونم بگم ادیان همه به یک چیز اشاره دارن اونم اینه که همه ما نیاز به پرستش داریم. شاید در پسش آیین های متفاوتی وجود داشته باشه اما اصل همینه.

شما هم برای اطلاع از اونچه به اون علاقه دارین می تونین این مطلب رو بخونین یا از کنارش بگذرین. به هر حال در هر کاری و هر متنی و نوشته ای باید تامل کرد و ازش سرسری نگذشت.

God or satan

فلسفه ي وجودي شيطان

بر پايه آيات قرآن :«فرشتگان امكان مخالفت با فرمان هاي الهي را ندارند؛ ولي براي جن ، مانند انسان،‌اختيار و امكان نافرماني از دستورات الهي وجوددارد . قرآن نيز آن ها را به مومن و كافر، فاسق و صالح ، تقسيم كرده و لايق پاداش و كيفر در آخرت مي داند.

جن مانند هر موجود ديگري، لايق و شايسته ي آفرينش است. اينكه جن، شيطان يا انسان هاي كافر و گنه كار، با اختيار خويش ازمسير اصلي و هدف نهايي آفرينش دور شده اند ، باعث نمي شود كه آنان، لغو و مخالف حكمت باشند. خداي متعال ‌،‌آن ها را آفريد تا با اختيار خويش ، اطاعت كنند . لازمه ي اطاعت اختياري ،‌اين است كه امكان مخالفت اختياري نيز به آن ها عطا وشد ؛ پس مخالفت و عصيان آنان، ضرري به حكيمانه بودن آفرينش آن ها نمي زند.

آنچه گفته شد، فلسفه ي آفرينش شيطان با توجه به خود او و عملكردش است و مي تواند توجيه كننده ي آفرينش او باشد؛ اما اگر وجود شيطان را در رابطه با آفرينش انسان بسنجيم ، اين پرسش مطرح مي شود كه آيا وجود شيطان ، براي آفرينش انسان، لازم و ضروري است؟

ابليس ، پس از نافرماني و رانده شدن از درگاه الهي ، از خداي متعال مهلت خواست تا فرزندان آدم را فريب دهند و از اينكه خداي متعال چنين فرصتي را به ابليس داده ، در مي يابيم كه  فريب انسان ها از سوي شيطان در نظام آفرينش ،‌نه تنها با هدف آفرينش انسان ناسازگار نيست ، بلكه در مسير آن مي باشد.

انسان براي رسيدن به كمال اختياري (كه هدف آفرينش اوست) بايد از دو نوع گرايش و تمايل خوب وبد ، بهره مند باشد. اگر فقط گرايش خوب را داشته باشد مانند فرشتگان خواهد شد واگر فقط گرايش مادي را داشته ابشد مانند حيوانات مجالي براي صعود اختياري معنوي نخواهد داشت و اگر هر دو را داشته باشد ، با انتخاب خوبي ها از فرشتگاه برتر مي شود و به كمال مطلوب مي رسد، و با انتخاب بدي ها از حيوانات پست تر مي شود.

انسان در درون خود داراي دو گرايش حق وباطل است ؛ يعني نفس اماره، او را به سوي بدي ها و «عقل وفطرت» او را به سوي خوبي ها مي خواند. انسان در انتخاب هر يك از اين دوراه ،‌مختار و مستقل است ؛ اما اين استقلال در انتخاب بااين كه شيطان از بيرون وسوسه كننده و دعوت كننده او به بدي ها و فرشتگان دعوت كننده او به خوبي ها باشند منافاتي ندارد.

انسان با اختيار خود در ولايت شيطان يا فرشتگان داخل مي شود . در همين موضوع، خداي متعال مي فرمايد:«اي فرزندان آدم ! مبادا شيطان شما را فريب دهد؛ چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد... ما شيطان را اولياي كساني كه به خدا ايمان نمي آورند ،‌قرار داده ايم.»

نفس اماره، انسان را آماده پذيرش وسوسه ها و دعوت هاي شيطان مي كند و شيطان ، انسان را بيشتر گمراه مي كند، پيروي از عقل و فطرت نيز كه هدايت دروني است ، انسان را لايق رحمت هاي خاص الهي از سوي ملائكه مي كند. وجود شيطان براي دعوت به بدي ها و تحريك نفس اماره ،‌مكمل بيروني گرايش انسان به بدي ها است؛ همان گونه كه وجود فرشتگان و دعوت آن ها به خوبي ها وتقويت عقل و فطرت ،‌مكمل بيروني گرايش انسان به خوبي است وا ز تعامل اين دو، انسان كامل، پرورش مي يابد.

برخي، وجود شيطان را عاملي براي انگيزه ي بيشتر انسان در پناه بردن به خدا مي دانند و پناه جويي، او را در مسير تكامل قرار مي دهد . تاكيدهاي قرآن در اين رابطه ،  فراوان است ، در برخي آيات، چنين آمده است :«[اي رسول ] بگو خدايا! من از وسوسه و فريب شياطين ، به سوي تو پناه مي آورم.»

چيستي فلسفه ي وجودي شيطان ، پرسشي است بنيادين كه براي هر انديشمند مسلمان، به گونه اي رخ مي نمايد و پاسخ به آن ،‌در كاويدن جنبه هاي مختلف پنهان است.

در اين پرسش ، سه طرف (خدا، انسان و شيطان) قرار دارند كه به طور مختصر به بررسي آنها مي پردازيم:

1.       هدف از خلقت انسان ،‌اين است كه او را به كمال برساند ، يعني هدف، مربوط به فعل خدا مي شود و به فعل انسان ارتباط ندارد؛ زيرا خدا خود،  كامل است و نمي توان غايت وهدفي براي ذات اوتصور كرد.

2.       تبلور كمال انسان، معرفت خدا است و معرفت ، در گرو عبادت اوست؛ زيرا با عبادت و معرفت خدا ، كمال انسان تحقق مي يابد.

3.       انسان عبادت گر راتنها در صورتي مي توان متحرك به سوي كمال به حساب آورد كه آگاهانه و با اختيار ، اين مسير را انتخاب كرده باشد ، به اينكه مانند فرشتگان به صورت تكويني، به عبادت بپردازد و قدرت بر عصيان و نافرماني خدا نداشته باشد . به همين جهت، خدا انسان را موجودي با اختيار آفريد و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختيار خودش قرار داد ؛ چنانچه مي فرمايد: «ما راه را به انسان نشان داديم؛ حال يا سپاس گذار است و يا ناسپاس .»

از همين جا مساله ي امتحان به عنوان يكي از اهداف خلقت انسان مطرح مي شود ؛ زيرا امتحان تبلور اختيار انسان است و جاي تعجب ندارد كه در آيات فراواني از قرآن كريم ، مطرح شدن اين مساله را به گونه اي مختلف مشاهده مي كنيم؛ چنان كه آمده است : « ما انسان را از نطفه اي آميخته آفريديم ، و او را مي آزماييم.»

بر قراري يك امتحان عادلانه ،‌تنها در صورت وجود شرايط وا مكانات گزينش هر يك از دو طرف مسير (خير و شر) توسط انسان است، اما خدا از آن رو كه انسان را گل سر سبد مخلوقات خود قرار داده است و تنها براي آفريدن او به خود تبريك گفته است ،‌در جهت انتخاب مسير كمال و خير ،‌امكانات فراواني در اختيار او گذاشته است .

بنابراين ، گرايش در جانب خير و وجود نيرويي در جانب شر، موجب مي شوند تا آزمايش الهي از حالت صوري و ظاهري درآيد، يعني وجود نيروهايي وسوسه گر در مقابل الهامات خدايي، باعث مي شود تا انسان واقعا در ماين دو راهي قرار گيرد و با اراده و عزم خويش مسيري را انتخاب كند .

يكي از فلسفه پژوهان معاصر در اين باره مي نويسد:

«در واقع ،‌ارزش انساني هنگامي ظاهر مي شود كه بين خواسته هاي گوناگون، تزاحمي پديد آيد و شخص براي رسيدن به فضايل اخلاقي و كمالات روحي وابدي و قرب و رضوان الهي ، از خواسته هاي پست و حيواني خود بگذرد، و هر كاري كه با اختيار بيشتر وانتخاب آگاهانه تر انجام گيرد، تاثير بيشتري براي پاداش و كيفر پديد خواهد آورد.»

بر اساس  همين نكته است كه با نافرماني ابليس و رانده شدن او از درگاه خدا و سپس تقاضاي او براي مهلت داشتن به منظور اغواي انسان، پروردگار با تقاضاي او موافقت كرد و به او مهلت داد تا در مقابل نيروهاي الهي ، وسوسه گر انسان به سوي شر باشد؛ اما در عين حال، قدرت او را در اين زمينه محدود ساخت و هيچ سلطه اي بر انسان ها به او نداد و او فقط وسوسه كننده و تحريك كننده است.

بنابراين،وسوسه گري شيطان ، پس از روي گرداني انسان از نداي فطرت و الهامات رحماني است و كساني كه با اختيار و انتخاب خود،‌ كفر ورزيده ، قابليت محبت و همراهي با پاك ترين انسان هاي روي زمين را از دست داده اند، سزاوار آن هستند كه به وسوسه هي شيطاني گرفتار شوند و اين ، نوعي مجازات الهي نسبت به آنان در همين دنيا است ؛ «آيا نديدي كه ما شيطان را بر كافران فرستاديم تا آنان را شديدا تحريك كند؟»

eye

مفهوم شيطان در اديان

در مورد ريشه واژه «شيطان» دو نظريه مطرح است : 1- برگرفته از شطن يشطن به معناي دور شدن، 2- ماخوذ از شاط يشيط به معناي هلاك شدن يا سوختن ، ولي ازهري همان قول اول را ترجيح مي دهد و قرشي هم بعد نقل دو قول و قائلين آن در قاموس قرآن مي نويسد: «ولي محققين اين قول [قول د وم] را قبول ندارند.»

صاحب قاموس در ادامه مي نويسد :«شيطان وصف است نه اسم خاص، آن روح شرير و به مناسبت دوري از خير و رحمت حق تعالي ، وصف شيطان بر او اطلاق شده است ».

اما ابليس ،‌موجودي است زنده ،‌ با شعور ، مكلف ،‌نامرئي ،‌فريب كار و ... كه از امر خدا سرپيچيد و به آدم سجده نكرد ، در نتيجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گرديد. ابليس از ريشه ي بلس به معناي نااميد شدن گرفته شده است و اين موجود كه نامش عزرائيل بود،به همين جهت ابليس خوانده شد. كلمه ي ابليس در هر يازده بار كه در قرآن آمده ، به صورت مفرد به كار رفته كه نُه مورد مربوط به استكبار و اِبا از سجده مي باشد . ولي شيطان به صورت جمع هم مي آيد و مراد از او همان است كه آمد.

شيطان، نامي براي موجودي فوق طبيعي است كه دربيشتر اديان غربي و شرقي ، مركز تجسم بدي مي باشد، شيطان در زبان هاي گوناگون با نام هايي مثل ابليس ، اهريمن، ديو، لوسيفر، دويل،‌سيتن خوانده مي شود. وقتي كه يهوديت بادين ايراني زرتشت تماس پيدا كرد، بر عكس يكتاپرست هاي اصيل، ظاهر زرتشت دو خدايي بود. يك خداي خير و يك الاهه ي شر. نمونه هايي چون اهورامزدا (داناي كل)، دانش اورمزد (الاهه ي نور)، و اهريمن (روح شيطان) نيز دانش انگره مينو (الاهه ي تاريكي ) از اين نمونه اند.

در بسياري از شاخه هاي مسيحيت، شيطان قبل از آنكه از درگاه الهي مطرود گردد، موجودي روحاني يا  فرشته در خدمت خدا بوده است . گفته مي شود كه شيطان از درگاه خدا به دليل غرور بيش از حد و خودپرستي رانده شده است . آن ها اعتقاد دارند كه شيطان كسي بوده كه به انسان گفته مي تواند خدا شود و موجب معصيت اصلي انسان در درگاه خدا شده و در نتيجه از بهشت اخراج شده است .

شيطان در يهوديت ، در لغت به معناي «دشمن» يا «تهمت زننده » است ونيز نام فرشته اي است كه مومنين را مورد مَحَك قرار مي گيرد. شيطان در شريعت يهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده ،‌بلكه يك خادم براي خدا است كه وظيفه دارد ايمان بشريت را مورد آزمايش قراردهد . در انجيل كلمه شيطان اسم دشمن يا مانع بشر است. در قسمت ديگر از كتاب انجيل، شيطان براي تمرد در برابر خدا تلاش مي كرد اما در نافرماني ناكام شد و خدا او را جهنم تبعيد كرد.

شيطان در دين اسلام وسيله  و عاملي براي آزمايش انسان است .ابليس يك جن بوده كه نافرماني خدا را كرده و به همين خاطر توسط خدا محكوم شده است كه به عنوان منبعي براي گمراهي انس و جن باشد.

در قرآن درباره شيطان آمده است : موجودي از گروه جنيان است ،‌چون جنيان از جنس آتش بودن دود هستند ، بنابراين شيطان نيز از آتش است، او در مقابل رب دست به طغيان زد و به او كفر ورزيد، علت جنس خود را كه از آتش بود، برتر از جنس آدم كه خاك است،‌مي دانست وبر اين اساس كينه و دشمني انسان را سخت به دل گرفته است و مي خواهد انسان ها را گمراه و به آرزوها سرگرم كند و سعي مي كمند كه حزبش را بر جهان مسلط كند ولي خدا حزب او را دچار خسران مي كند و نهايتا سعي مي كند انسان را به رنج و عذاب بيفكند و او را به سوي آتش فروزان سوق دهد و در دل مومنان حزن واندوه جاري سازد تا نهايتا در قيامت آن ها د ركنار خود مشحور ببيند.

شيطان در سينماي غرب

يكي از زمينه هايي كه باعث ايجاد عقايد انحرافي د رمورد شيطان شده رسانه ها مي باشد . بررسي اينكه چرا و چگونه رسانه و به طور خاص سينما باعث تاثير و فرهنگ سازي مي شود، خارج از موضوع بحث است وانديشمندان در جاي خود آن را مورد بحث قرار داده اند . لذا در حد نياز به سينما اشاره اي خواهد شد.

به تصوير كشيدن شيطان در رسانه هاي غربي و به ويژه كمپاني هاليوود را بايد در قرائت هاي جديد از كتاب مقدس و به ويژه بخش هايي از مكاشفات يوحنا جستجو كرد ؛ آنجا مي گويد:

«و ديدم فرشته را كه از آسمان نازل مي شود و كليد هاويه را دارد و زنجيري بزرگ بر دست وي است و اژدها يعني مار قديمي را كه ابليس و شيطان مي ابشد ،‌گرفتار كرده ، او را تا مدت هزار سال در بند نهاد و او را به هاويه انداخت و در را بر او بسته ، مهر كرد تا امت ما را ديگر گمراه نكند. تا مدت هزار سال به انجام رسد و بعد از آ مي بايد اندكي خلاصي يابد.»

همين موضوع ،‌مورد توجه اربابان رسانه قرار گرفت و در پايان هزاره ي سوم محصولات فراواني وارد بازار رسانه اي وبه ويژه سينما شد ؛ آثاري چون : بچه هاي رزماري ، طالع نحس، جن گير، كنستانتين، پايان روزها، دروازه ي نهم، ون هلسينگ و ... .

فارغ از انتقادات عقلي ،‌كلامي و تاريخي در باب صحت و سقم مكاشفات يوحنا و پارامترهاي موضوعي و محتوايي چنين فيلم هايي ، مي توان وجوه مشتركي از نمايش شيطان در اين آثار را برشمرد:

الف. شيطان ظهور مي كمند و در واقع از يك غيبت هزار ساله باز مي گردد واين ظهور چه در سطح فردي و چه در مقياس اجتماعي و سياسي در بافت فرهنگي و ذهني كنترل شده ي غربي معنا مي يابد و تعبير مي شود. از جمله در فيلم فاينال فانتزي سال بازگشت و حمله ي شيطان به بشر را در سال 1979 ميلادي معرفي مي كند. يعني سال ظهور انقلاب اسلامي ايران و در فيلم، محل خروج شيطان را در دره ي كاسپين نشان مي دهد.

ب. شيطان نوظهور غربي ، قدرت تصرف و تسخير و حلول را دارد و از كششي راز گونه بهره مي برند ،‌آن گونه كه اگر روح خود را به او بفروشي قدرت هايي ويژه مي يابي. همين رازگونه بودن ، منشا حقيقي قدرت دانستن شيطان و يكي از زمينه هاي شيطان گرايي نوين است . اين مطلب، به روشني در فيلم قوي و پرفروش وكيل مدافع شيطان ديده مي شود كه بازيگران معروفي چون آل پاچينو و كينوريوز در آن نقش برعهده دارند.

ج. كساني كه سر راه شيطان و يا حتي مسيح قرار دارند ، معمولا تناسب دروني و شخصيتي با اين واقعه ندارند، به اين معنا كه شخص تصرف شده توسط شيطن و يا شخصي كه حضرت مسيح به او توجه دارد، لزوما انسان هاي به ترتيب پست يا شريفي نيستند و  حتي به نظر مي رسد عمدا عكس اين مطلب رخ مي دهد ، يعني انسان هاي بي گناه تصرف شيطاني مي شوند و از آن طرف در فيلمي مثل استيگماتاگويا روح مسيح در كلبد زن بدكاره اي حلول مي يابد.

ويژگي هاي شيطان هاليوودي همراه با نكات فراواني كه در كتاب ها، رمان ها و شبه فلسفه هاي نو پديد و به طور كلي نظام رويا پردازي و رسانه اي غرب وجود دارد ،‌در بلند مدت تاثيراتي تدريجي برجاي گذاشته است . حادثه اي در تاريخ 6/6/2006 اتفاق افتاد ،‌شايد نمونه اي گويا در اين خصوص باشد. در اين تاريخ ، نسخه بازسازي شده طالع نحس و به بهانه ي قرار گيري سه عدد شش در شمارش تاريخ در كنار هم كه نشانه ي شيطان است ، به نمايش درآمد.

در اين تاريخ دو دسته از مردم ظهور مي كنند: يكي گروهي كه از ترس نحس بودن قدرت و شرارت شيطان از خانه ها بيرون نمي آيند و ديگري گروهي كه به عكس، اين تاريخ را براي جشن ها و عروسي هاي خود انتخاب مي كنند. اين دو گروه به نوعي مغلوب و  منفعل شيطان ساخته شده در همين نظام فرهنگي هستند. در مورخه 6/6/1976 كه نسخه ي اوليه ي طالع نحس به نمايش درآمد اين دو گروه وجود نداشتند و به نظر مي رسد شيطان هاليوودي تاثيرات خود را برجاي نهاده است.

درموج جديدي از آثار هاليوودي ، شيطان ديگر آن موجود پليد و منفور نيست ، پولانسكي كه در فيلم بچه هاي رزماري شيطان را موجودي قدرتمند ، مخوف و منفي تصوير مي كرد، در فيلم جديدش، دروازه ي نهم پرستش بي چون و چرا ومحض شيطان را دلپذير نشان داده و آن را تبليغ مي كند. در اين فيلم ديگر درگيري ميان خير و شر وجود ندارد، بلكه مساله اصلي، سبقت گرفتن به سوي شيطان است؛ آن گونه كه مخاطب آرزو مي كند به جاي قهرمان فيلم به قدرت مطلق و رازگونه شيطان دست يابد.

نمادهاي شيطان پرستي همچون ستاره پنج پر در فيلم رمز داوينچي به نمادهاي مثبت تبديل و علامت 666 كه پيشتر نماد و نشانه شيطان پرستي دانسته مي شد، به يك نماد هندسيِ مقدس تعبير مي شود. همچنين فراماسونري با همه ي پليدي هايش، در فيلم گنجينه ملي به عنوان ميراث دار گنج عظيم و تاريخي كل بشر معرفي مي شود و جادوگران كه چهره اي زشت داشتن و در قرون وسطي مجرم محسوب مي شدند و جادوگري امري شيطاني محسوب مي شد، امروز در آثاري چون هري پاتر، ارباب حلقه ها، به قهرمانان نوجوان ما بدل مي گردند.

با اين وصف، به نظر مي رسد وارد موج دوم نمايش هاي شيطاني شده ايم كه مي توانيم عنوان شيطان گرايي بر آن بگذاريم . موج اول به نمايش انحرافي خارج از جايگاه حقيقي شيطان (چه جايگاه وجودي و چه مقام تاريخي مبتني بر حكمت تاريخ) معطوف بود و موج جديد به توجيه ، دلپذير و صاحب تقدير بودن ومعرفي آن بر مي گردد. در اين موج پيچيدگي ها و گفتمان سياه شيطان ،‌به صورت مقدس تبيين مي شود.

wooow

آموزه هاي شيطاني

در ادامه بحث، آموزه هاي شيطاني منتسب به اين كليسا مطرح مي شود و علاوه بر آنكه تناقض ، بي پايه و اساس بودن و محتواي سخيف آن ،‌بهترين نقد مي باشد ولي براي كامل تر شدن، تضادهاي اين آموزه ها با مضامين بلند و عالي دين مبين اسلام ، به صورت مختصر بيان شده و كدهايي ارائه گرديد كه رد و باطل بودن اين آموزه ها را روش و آشكر مي سازد.

شايان ذكر است كه برخي بندها كه حاكي از مبناهاي اساسي اين چنين گروه هايي مي باشد، نياز به نقد و تحليل بيشتري دارد، لكن در اين نوشتار با در نظر گرفتن مخاطب و هدف، به همين قدر اكتفا شده و در مجالي ديگر، قابل تفصيل و تحليل بيشتر خواهد بود.

نُه قانون شيطاني

بر اساس آموزه هاي كليسا ، شيطان 9 قانون شيطاني منتسب به لاوي خلاصه مي شود:

1.       شيطان نماينده ي زياده روي به جاي پرهيز.

2.       شيطان نماياننده ي زندگي دنيوي به جاي نقشه ي خيالي و موهومي روحاني .

3.       شيطان بيانگر استفاده از حكمت و عقل به جاي رياكاري و تزوير خود كه نيرنگي بيش نيست.

4.       شيطان بيانگر محبت كردن به كساني كه لياقت آن را دارند به جاي عشق ورزيدن به نمك نشناسان.

5.       شيطان بيانگر انتقام گرفتن به جاي برگرداندن صورت.

6.       شيطان بيانگر برتري واگذر كردن مسئوليت به مسئوليتش است تا افكار پليد در كنار خون آشامي.

7.       شيطان بيانگر همانندي انسان و حيوان است، گاهي بهتر ، ولي اغلب بدتر از آن هايي كه روي چهارپا راه مي روند، به دليل آنكه انسان داراي خداي روحاني و پيشرفت هاي روشن فكرانه ، او را پست ترين حيوانات ساخته است.

8.       شيطان بيانگر اين است كه همه ي گناه هاي مشهور، چيزي نيست جز دگرگوني از حالت بي عقلي به صورت طبيعي ذهن يا تبديل احساسات از بدي به خوشي .

9.       شيطان بهترين دوست كليسا است، چرا كه كارهاي او دليل ماندگاري كليسا در تمام اين سال هاست.

در پايگاه اينترنتي كليساي شيطان همين 9 قانون ذكر شده ولي برخي منابع سه قانون ديگر نيز به آن افزوده اند :

10.   ضربه را با ضربه و تمسخر را با تمسخر و بدرفتاري رابا بد رفتاري فرو ريز. چشم را با چشم و دندان را با دندان پاسخ ده... خود را براي كشتن و ترور مخالفت مهيا ساز.

11.   شيطان پرست واقعي كسي است كه كنش ها و واكنش هاي جهان را در اختيار دارد. اختيار همه چيز براي اوست. متفكر است و گمراه نيست و او غمخوار همه كس است.

12.   خدا پرست كسي است كه همواره خدايش او را ساخته ، حال آنكه اوسريع تر خدايش را مي سازد.

end

نقد و بررسي :        

بند اول : اين بند شيطان رانماينده ي افراط و تفريط مي داند و به جاي پرهيز و تفريط كه در مسيحيت كاتوليك و يهود مطرح است . علامه ي مجلسي در تعريف افراط و تفريط مي نويسد:

«افراط يعني بي قيدي و دريدن پرده هاي عفت، يعني واقع شدن در مسير لذت هايي كه شايسته انسان نيست و تفريط يعني طلب نكردن لذت هاي مشروع و معقول .»

اسلام ديني پاك از هر گونه افراط و تفريط است؛ همچنان كه علامه ي طباطبايي در توضيح كلمه «حنفاء» مي نويسد:

« خداي تبارك و تعالي به اين دليل اسلام را دين حنيف ناميده كه همه ي امور به لزوم اعتدال و دوري از افراط و تفريط امر مي كند.»

همچنين از نظر اسلام افراط و تفريط نشانه جهالت افراد مي باشد. لذاست كه هم افراط و هم تفريط در اسلام ناپسند است.

بند دوم: خداي متعال درمورد زندگي دنيا و آخرت مي فرمايد:

«اين زندگي دينا چيزي جز سرگرمي و بازي نيست و زندگي واقعي سراي آخرت است.»

شيخ طبرسي صاحب تفسير جوامع الجامع آيه را اشاره به تحقير و پستي دنيا و امور آن دانسته و دنيا را بازيچه اي زودگذر و زوال ناپذير خوانده است ولي سراي آخرت ، زندگاني دائمي و خالص انسان است. نيز احاديث زيادي در مذمت و پستي دنيا و برتري آخرت آمده كه با توجه به اين مطالب باطل بودن اين بند روشن مي گردد.

بند سوم : رياكاري و تزوير در شرع مقدس اسلام نيز مردود است ، ولي در اين بند منظور از آن دين داري وامور معنوي است كه نياز بشر به آن درهمه جوامع اثبات شده و امري قابل انكار نيست.

همچنين استفاده از اين حكمت و عقل امري پسنديده است ، البته در اموري كه از موارد بديهي يا مسائل منجر به بديهي باشد، ولي عقل درامور توقيفي شرعي به طور مستقل و بدون واسطه ي شرع نظري ندارد و نمي تواند حكمي بدهد . به عنوان مثال ، عقل در مورد تعداد ركعات نماز هيچ حكمي ندارد و آن را بايد از منبع وحي الهي دريافت.

منظور اين بند اين است كه هر فرد به تنهايي مي تواند به وسيله ي عقل تمام امور زندگي خود را درك كند . بطلان اين ادعا از مطالب مذكور روشن مي گردد.

بند چهارم : اين بند ، محبت و دوستي را و محدود مي كند به كساني كه از نظر شخص لياقت محبت دارند ، ولي آيا تشخيص فردي هميشه صحيح است ؟ آيا مي توان ملاك محبت را شخصي نمود؟

آري ، محبت و دوستي باهر كس پسنديده نيست ، ولي ملاك تشخيص در امري والاتر از ديدگاه هاي شخصي بوده كه خداي تبارك و تعالي است و مومنان بيشترين محبت را نسبت به خدا و براي او ابراز مي كنند، تا آنجايي كه امام صادق مي فرمايد:

«هر كس دوستي و دشمنيش براي دين نباشد، دين ندارد.»

بندپنجم : اين بند در مخالفت آشكار با يكي از ت

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

خواص گیاهان - طبیعت همیشه محشره

 

 

plant

«جينكو» تقويت كننده حافظه

«جينكو» گياه دارويي ارزشمندي است كه بومي  كشور چين و ژاپن و برخي از مناطق اروپا و آمريكاي شمالي مي باشد. به نوشته سايت «healthmad» اگرچه ميوه و برگ هاي اين گياه مصرف مي شود اما بذر آن در صورت هضم نشدن مسموميت ايجاد مي كند . برگ هاي اين گياه مدت ها براي درمان بيماري هاي مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.

خواص گياه جينكو:

·         با افزايش جريان خون به مغز در تسكين بيماري هاي مربوط به مغز تاثير دارد.

·         اين گياه در تحريك و تقويت مغز نقش مهمي ايفا مي كند* درمقابله با بيماري آلزايمر بسيار موثر است.

·         مصرف جينكو كه قدرت حافظه و تمركز را افزايش مي دهد به كودكان و بزرگسالان توصيه مي شود.

·          اين گياه از تبديل شدن كلسترول به جرم هايي كه باعث سفت شدن رگ ها  مي شود  جلوگيري مي كند و گرفتگي رگ هاي خوت را از بين مي برد و به عنوان درمان نازايي و ناتواني جنسي در مردان شناخته شده است.

·          عوارضي مانند پوكي استخوان را در زنان يائسه كاهش مي دهد.

·         با رساندن اكسيژن به گوش عوارض شنوايي و حتي از دست دادن قدرت شنوايي را بهبود مي بخشد.

·         تركيبات موجود در آن به درمان برونشيت حاد و آسم كمك مي كند.

·          با بهبود بخشيدن جريان خون به رگ ها و مويرگ ها سردرد،‌ وزوز گوش و افسردگي را درمان مي كند.

·         مصرف اين گياه به زنان باردار و شيرده توصيه نمي شود.

·          36 ساعت قبل از هر نوع عمل جراحي مصرف جينكو قطع شود زيرا خطر خون ريزي را در پي دارد.

مصرف فلفل دلمه اي از شب كوري و آب مرواريد پيشگيري مي كند

مصرف فلفل دلمه اي به دليل داشتن ويتامين A از بروز شب كوري و آب مرواريد پيشگيري مي كند. مريم مراداف متخصص تغذيه در گفت و گو با فارس مي گويد: فلفل دلمه اي سرشار از ويتامين Cو A است و يكي از كم كالري ترين سبزي هاست. وي مي افزايد : اين سبزي داراي فيبر زيادي است و بنابراين در كنار ساير سبزي ها مي توان از از فلفل دلمه اي در رژيم هاي لاغري استفاده كرد . فلفل دلمه اي اگر رنگي تر (زرد و قرمز ) باشد ، حاوي بتاكاروتن بيشتري است .اين متخصص تغذيه اضافه مي كند : فلفل دلمه اي به دليل داشتن ويتامين A به تقويت چشم ها كمك مي كند و مصرف منظم ويتامين A تا حد زيادي از بروز شب كوري و آب مرواريد پيشگيري مي گند . به غير از ويتامين A ، لوتئين و گزانتئين موجود در فلفل دلمه اي نيز در كاهش احتمال بروز آب مرواريد چشم نقش دارند.

plannt

خوراكي هايي كه از آب مرواريد جلوگيري مي كنند

آب مرواريد بيماري چشمي است كه باعث تاري چشمي مي شود و دراين بيماري لايه ابر مانند روي عدسي چشم قرار مي گيرد كه باعث كدري چشم مي شود. اين بيماري كه مانع ورود نور به چشم مي شود اغلب در افراد مسن قابل مشاهده است . علائم اوليه اين بيماري نزديك بيني و كدري عدسي چشم است .اين بيماري غير واگير است . براي جلوگيري از كوري چشم درمان به موقع آب مرواريد لازم است. در اين مطلب از سايت هلث مد به علل ،‌علائم و درمان خانگي اين اختلال مي پردازيم.

علل: بالا رفتن سن* ديابت* آسيب رسيدن به چشم به علت اشعه* اختلالات سوخت و ساز مادرزادي*  بعضي از داروها * بيماري كليه * آب سياه* عفونت* استعمال دخانيات * مصرف مشروبات الكلي * سندروم داون (منگوليسم) * سرخچه مادرزادي* التهات لايه مياني چشم.

علائم : ديد كدر و تار* سختي ديد در شب* حساسيت به نور* نياز به نور بيشتري به هنگام خواندن و يا فعاليت هاي ديگر* تغيير مكرر شماره عينك* كم رنگ شدن و يا زرد شدن رنگ ها* ديد دوتايي در يك چشم* تغيير رنگ به سفيد خاكستري مردمك چشم.

درمان خانگي : معروف ترين و موثرترين درمان ، مصرف منظم هويج و آب هويج روزي 2 بار است * عصاره و يا آب گل هندوانه را روزانه 2 بار به مدت به مد ت 15 دقيقه روي پلك چشم بماليد* مصرف مقدار مساوي دانه رازيانه،گشنيز و كيم شكر قهوه اي روزي 2 بار به ميزان 12 گرم از مخلوط آن* يكي از درمان هاي موثر بادام و فلفل است. 7 دانه بادام را با نيم گرم فلفل سياه آسياب كنيد و با آب بخوريد* يك ليوان شير را با 2 دانه هل بجوشانيد و بخوريد* براي كاهش قرمزي چشم كه به علت اين بيماري ايجاد شده است 4 بادام رادر سه قاشق غذاخوري شير به مدت 24 ساعت خيس كنيد . سپس آسياب و با چوب صندل مخلوط كنيد و روي پلك چشم بماليد * سه حبه سير به رژيم غذايي روزانه خود اضافه كنيد* سالاد سبزي همراه با روغن زيتون و آب ليمو نيز مفيد است * مصرف اسفناج، گل كلم و شلغم ،‌مغز ميوه ،‌كشمش خيس شده ، خرما و انجير نيز به اين بيماران توصيه مي شود.

روغن گل پامچال براي درمان اگزما به كار مي رود

گل پامچال يكي از منابع روغن طبيعي است . ويژگي متمايز اين گياه اين است كه درتمامي فصل تابستان شكوفه مي دهد. اگرچه گل هاي آن تنها يك روز دوام مي آورد گل هاي پامچال بابالا آمدن خورشيد باز و با غروب خورشيد پژمرده مي شوند. در اين مطلب از «ASK.com» به چند خاصيت روغن اين گياه اشاره مي كنيم.

·         روغن گل پامچال گران است اما تاثير چشمگيري در درمان اختلالات پوستي مانند اگزما دارد.

·         اين روغن حاوي مقدار كافي اسيد چرب اشباع شده امگا3 است كه در تنظيم عملكرد هورمون هاي بدن از جمله انسولين نقش دارد، و به فعاليت بهتر قلب كمك ميكند.

·         مقدار مناسب اسيد هاي «linoleic» و «Gamma-linolenic» موجود در اين روغن ، بدن را در مقابله با سرطان و بيماري قلبي ايمن مي كند.

·         روغن پامچال براي درمان آرتريت روماتوئيد و آسم نيز موثر است.

·         اين روغن خستگي مفرط را از بين مي برد.

·         خاصيت ضد التهابي آن براي از بين بردن درد و گرفتگي عضلات به هنگام دوران قاعدگي مفيد است.

·         در كاهش كلسترول و فشار خون موثر است.

·         اسيد لينولئيك موجود در آن خطر كلسترول بالاي خون را كاهش مي دهد.

·         التهاب بر اثر بيماري MS و يا اختلالات ديگر را با مصرف مكمل هاي روغن اين گل ،‌ كاهش دهيد.

·         مشكلات حافظه مربوط به بيماري آلزايمر بااين گل درمان مي شود.

·         سيستم دفاعي بدن را تقويت مي كند.

·         در صورت مصرف گل پامچال به همراه آويشن ، برونشيت مزمن درمان مي شود.

·         اسيد  گاما- لينولئيك كه نوعي اسيد چرب ضروري است از بسته شدن سرخرگ ها جلوگيري مي كند و ديابت را برطرف مي كند.

·         روغن پامچال در كرم هاي متفاوتي و براي رفع لكه ها، سياهي دور چشم ، چين و چروك ، قرمزي و پوسته پوسته شدن به كار مي رود.

·         به درمان بيماري هاي خود ايمني مانند lupus و بيماري التهابي قسمت انتهايي روده باريك يا Crohn كمك مي كند.

·         با سرعت بخشيدن به سوخت و ساز بدن هنگام ورزش كرد و در حالت استراحت  به كاهش وزن كمك مي كند.

زردچوبه و فلفل سياه براي پيشگيري و درمان سرطان سينه موثر است

دو چاشني زرد چوبه و فلفل سياه در پيشگيري از سرطان سينه موثر است. به گزارش ايسنا، محققان آمريكايي مي گويند، افزودن زرد چوبه و فلفل سياه به غذا بيشتر از مزه سازي غذا ارزشمند است، زيار اين چاشني ها حاوي تركيباتي است كه براي سلامت مفيد مي باشد . تركيبات كوركومين در زردچوبه و پيپرين در فلفل سياه نقش مهمي در پيشگيري از و حتي درمان سرطان سينه ايفا مي كنند. مطالعات قبلي نشان داده بود كه كوركومين و پيپرين تركيباتي با خاصيت ضد سرطاني بالقوه است براساس اين تحقيق، كوركومين و پيپرين سلول هاي بنيادي را مورد هدف قرار مي دهند .

نارگيل براي افراد لاغر مفيد است

نارگيل ميوه اي است كه شير، آب و روغن آن با هم مصرف مي شوند. اين ميوه در تمامي كشور هاي استوايي كشت مي شود و سرشار از خاصيت است . خواص نارگيل زياد است كه در مطلبي از سايت ehow به مواردي از آن اشاره مي كنيم:

·         مصرف اين ميوه كه غني از فيبر غذايي است براي مبتلايان به يبوست مفيد.

·         در تقويت و پرورش عضلات بدن افراد لاغر و ضعيف موثر است.

·         شير نارگيل براي درمان گلودرد و زخم معده نيز استفاده مي شود.

·         آب نارگيل(نارگيل تازه و سبز كه هنوز خشك ، اما قهوه اي رنگ نشده است) براي بيماران كليوي موثر است.

·         براي پوست مفيداست.

·         كرم هاي روده اي را از بين مي برد و ناراحتي هاي معده را رفع مي كند.

·         براي بيماران مبتلا به ديابت نيز مفيد است.

·         يد طبيعي موجود در اين ميوه از بيماري گواتر جلوگيري مي كند.

·         نارگيل بدن را در برابر پوكي استخوان ، بيماري كليه، كبد ،‌عفونت مثانه ، سرطان هايي مانند سينه ،‌روده و ... محافظت مي كند.

·         اين ميوه كه براي قلب مفيد است ،‌با كاهش دادن نسبي كلسترول ،‌احتمال خطر بيماري قلبي را پايين مي آورد.

·         نارگيل بدن را از راديكال هاي مضر آزاد كه باعث پيري زودرس و حادتر شدن بيماري ها مي شود ،‌ محافظت مي كند.

·         انرژي زاست و در بهبود و تقويت بافت و عضلات نقش مهمي دارد.

·         با افزايش سوخت و ساز بدن ،‌از اضافه وزن و چاقي مفرط جلوگيري مي كند .

·         نارگيل به تعادل pH طبيعي پوست كمك مي كند . نارگيل با لطيف كردن پوست از خشكي و پوسته شدن ،‌چين و چروك ،‌افتادگي و لكه هاي قهوه اي كه با بالاتر رفتن سن ظاهر در مي شود، جلوگيري مي كند.

·         اين ميوه براي سلامت و بهداشت مو و شوره سر مفيد است.

·         نارگيل، ويروس هاي واگير سرماخوردگي ، آنفولانزا، هپاتيت c ، سرخك و تبخال را از بين مي برد.

·         اين ميوه داراي خاصيت ضد باكتريايي است و باكتري هاي عفونت گلو، مجراي ادراري ، لثه و ذات الريه را از بين مي برد.

(شير نارگيل را مي توان با جوشاندن قطعات ريز نارگيل در آب به دست آورد)

plant

ناراحتي هاي ريوي را با گل ماهور برطرف كنيد

گل ماهور (خرگوشك) بومي اروپا و آفريقاي شمالي در آسيا و آمريكا نيز رشد مي كند. به گزارش آلتمديسن اين گياه به طور مرسوم براي درمان سرفه مورد استفاده قرار مي گيرد. در كشور مكزيك از اين گياه به عنوان تسكين دهنده و درمان آسم ، برونشيت ، التهاب گلو و سرفه استفاده مي شود.

استفاده ديگر از اين گياه شامل درمان عفونت هاي پوستي ، التهاب، زخم ،‌سوختگي ،‌عفونت گوش ، نقرس و بواسير مي باشد . براي برطرف كردن مشكلات ريوي ، ريشه اين گياه را بسوزانيد و دود آن را استنشاق كنيد. چاي گل ماهور براي برطرف كردن ناراحتي هاي ريوي و آسم مورد استفاده قرار مي گيرد. گلو درد را با غرغره كردن با چاي اين گياه به ميزان چند بار در روز درمان كنيد . با قرار دادن دستمال خيس شده در چاي اين گياه روي گلو، آن را تسكين دهيد. يك قاشق غذاخوري برگ گل ماهور را در 500 ميلي ليتر آب دم كنيد و پس از هر بار تخليه روده اي و براي درمان اسهال و با خون ريزي روده اي ، نصف پيمانه مصرف شود.

زخم هاي باز، تورم و التهاب را با چاي اين برگ شست  و شو دهيد. چاي ماهور علاوه بر تسكين درد، آرامش بخش و خواب آور نيز مي باشد.

 plant

خواص بي اندازه روغن كرچك

روغن كرچك از دانه هاي كرچك گرفته مي شود و در سراسر دنيا به طور گسترده اي مورد استفاده قرار مي گيرد. به گزارش ehow مصرف دانه خام كرچك كه بومي مناطق گرم هند است، مي تواند بيماري زا باشد و توصيه نمي شود . روغن كرچك كه غني از آنتي بادي است، مي تواند به بدن در مقا

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

پدر و مادر عزیز مرا بخوان

parent

امشب به يه علامت سوال بزرگ رسيدم. پدر  و مادر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...

راستي چند نفر از آدمايي كه به وبلاگا سر مي زنن جزو افرادي هستن كه پدر يا مادرن؟ چند درصد از افراد خانواده شما به وبلاگتون سر مي زنه؟

پدر : موجودي قوي ، قبل از پدر بودن نقش همسري داره وبعد كه پدر مي شه بايد دستهاي بزرگ و قويش بشه سايه سار آرامش فرزندان...

مادر : موجودي مهربان كه قبل از مادر شدن همسري فداكاره و بعدش تجزيه مي شه در همسر و فرزند... نقشي بي نقش...

پدر و مادر ، دو ساحل جاودان در درياي جووني كردناي ما، دو ناخداي كشتي زندگي ما...

پدر و مادر ، دو نفر كه نشانه ها و علامت ها رو تو زندگي براي ما ميگذارن تا راه رو اشتباه نريم...

اما آيا پدر و مادر ،اين كار ها رو درست انجام مي دين؟

papa

پدر آيا مهرباني تو نصيب فرزندت مي شه؟ آيا مي دوني فرزندت چند سالشه؟ آيا مي دوني تو رو دوست داره يا نه ؟ تا به حال در آغوشش كشيدي ؟ تا به حال به مدرسه رسونديش؟ تابه حال به شهري كه دانشجو بوده رفتي ؟ باهاش سفر كردي؟ تا به حال بهش گفتي دوسش داري ؟ تا به حال اشكاشو ديدي؟ تو شكستن رو ديدي؟ پدر آيا تو فرزندت رو دوست داري ؟ آيا اينكه كم اشتباه ترين آدم روي زمين رو داري خوشحال نيستي ؟ خوشحال نيستي كه تركش كردي اما باز تو رو دوست داره؟ چرا به حرفاش گوش نمي دي؟ پدر آيا تو فرزندت رو مي شناسي؟ آيا مي دوني از تو چه انتظاري داره؟ مي دوني از زندگي با تو چه انتظاري داره؟ پدر آيا تا به حال به درد دلش گوش دادي؟

باور كن كه فرزندت از تو چيزي با ارزش تراز پول مي خواد ... فرزندت تو رو مي خواد... فرزندت دوست داره گاهي تو رو ببوسه و در آغوش بگيره ... دوست داره از دغدغه هاش برات بگه ... دوست داره از ترس از ازدواجش بگه و نترسه كه تو پشتش رو خالي كني ... بگو كه تكيه گاهشي... بگو كه تنهاش نميگذاري ... اينقدر تنهاش نزار

mama

مادر خوب ، آيا تو مادري كردن رو در نگراني مي بيني؟ در ترديد؟ در ترس؟ آيا مي دوني فرزندت به اعتماد تو احتياج داري؟ آيا مي دوني فرزندت ازت همفكري و همراهي مي خواد؟ آيا مي دوني گاهي بد نيست كه به دل اون هم گوش بدي؟ مادر خوب، از صبح تا شب براي فرزندت زحمت مي كشي، از اول زندگي تا آخرش استراحت نداري، تعطيلات نداري، زندگيت رو وقف همسر و فرزندانت كردي، اماآيا فرزندت پرستار احتياج داره ؟ نه ، فرزندت به تو احتياج داره ، به ديدن شادي تو ، تحمل ديدن اشكاي تو رو نداره، نياز داره مرهم دلش باشي و محرم رازش همونطور كه فرزندت براي تو هست...

مادر خوب، پدر گرامي، دل نشكن، اگه فرزندت رو بزرگ كردي و فرزندت احترامتو داره انقدر سر به سرش نزار... اي كاش وبلاگ منو بخونين... دوست گرامي كه دير يا زود اين نقش رو خواهي داشت، يادت باشه براي همسرت اوني باشي كه دوست داشتي پدر و مادرت براي هم باشن و نبودن و تو اين نبودن رو تكرار نكن، يادت باشه براي فرزندت اون پدر يا مادري باشي كه انتظار داشتي پدر و مادرت برات باشن ونبودي...

خانوادت رو فراموش نكن تا فراموش نشي ... خانوادت رو دوست داشته باش و احساست رو ابراز كن تا شاد بموني .

 


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

تو مسئول گلی هستی که پرورش می دی

dosti

روباه گفت : سلام

شهريار كوچولو برگشت اما كسي را نديد، با وجود اين با ادب تمام گفت : سلام.

صدا گفت : من اينجام ، زير درخت سيب ...

شهريار كوچولو گفت :‌ كي هستي تو ؟ عجب خوشگلي !

روباه گفت : يك روباهم من .

شهريار كوچولو گفت :‌بيا با من بازي كن. نمي داني چقدر دلم گرفته ...

روباه گفت : نمي توانم بات بازي كنم.هنوز اهليم نكرده اند آخر.

شهريار كوچولو آهي كشيد و گفت : معذرت مي خواهم.

روباه گفت : تو اهل اينجا نيستي . در پي چي مي گردي ؟

شهريار كوچولو گفت : پي آدم ها مي گردم . نگفتي اهلي كردن يعني چه ؟

روباه گفت : آدم ها تفنگ دارند  و شكار مي كنند. اينش اسباب دلخوري است ! اما مرغ و ماكيان هم پرورش مي دهند و خيرشان فقط همين است . تو پي مرغ مي  گردي ؟

شهريار كوچولو گفت : نه ، پي دوست مي گردم .اهلي كردن يعني چه ؟

روباه گفت : چيزي است كه پاك فراموش شده . معنيش ايجاد علاقه كردن است.

-ايجاد علاقه كردن؟

روباه گفت ‌: معلوم است. تو الان واسه من يك پسر بچه اي مثل صد هزار پسر بچه ي ديگر. نه من هيچ احتياجي به تو دارم ونه تو هيچ احتياجي به من . من هم براي تو يك روباه مثل صد هزار روباه ديگر ، اما اگر تو مرا اهلي كني هر دوتاي ما به هم احتياج پيدا مي كنيم. تو براي من ميان همه ي عالم موجودي يگانه مي شوي من براي تو ... اما اگر تو مرا اهلي كني انگار كه زندگي ام راچراغان كرده باشي. آن وقت صداي پايي را مي شناسم كه با هر صداي پاي ديگري فرق مي كند؛ صداي پاي ديگران مرا وا مي دارد در هفت سوراخ قايم بشوم اما صداي پاي تو مثل نغمه ايي مرا از لانه ام مي كشد بيرون. تازه ، نگاه كن آن جا آن گندمزار را مي بيني؟ براي من كه نان نمي خورم گندم چيز بي فايده اي است. پس گندمزار هم  مرا به ياد چيزي نمي اندازد. اسباب تاسف است. اما تو موهات رنگ طلا است مرا به ياد تو مي اندازد و صداي باد را هم كه تو گندمزار مي پيچد دوست خواهم داشت...

خاموش شد و مدت درازي شهريار كوچولو را نگاه كرد. آن وقت گفت : اگر دلت مي خواهد منو اهلي كن.

شهريار  كوچولو جواب داد: دلم كه خيلي مي خواهد ، اما وقت چنداني ندارم. بايد بروم دوستاني پيدا كنم و ازكلي چيزها سر درآرم.

روباه گفت : آدم فقط از چيزهايي كه اهلي مي كند مي تواند سر درآرد. آدم ها ديگر براي سر در آوردن از چيزها وقت ندارند همه چيز را همين جور حاضر آماده از دكان ها مي خرند. اما چون دكاني نيست كه دوست معامله كند آدم ها مانده اند بي دوست... تو اگر دوست مي خواهي خوب مرا اهلي كن!

شهريار كوچولو پرسيد :‌راهش چيست ؟

روباه جواب داد : بايد خيلي صبور باشي، اولش يك خرده دورتر از من در علف ها مي نشيني. من زير چشمي نگاهت مي كنم و تو هيچ حرفي نمي گويي، چون سرچشمه ي همه ي سوءتفاهم ها زير سر زبان است. عوضش مي تواني هر روز يك خرده نزديك تر بنشيني .

فرداي آن روز دوباره شهريار كوچولو آمد پيش روباه.

روباه گفت : كاش سر همان ساعت ديروز آمده بودي . اگر مثلا سر ساعت 4 بعد از ظهر بيايي من از ساعت سه تو دلم قند آب مي شود وهر چه ساعت جلوتر برود بيشتر احساس شادي و خوشبختي مي كنم. ساعت چهار كه شد دلم بنا مي كند به شور زدن و نگران شدن . آن وقت است كه قدر خوشبختي را مي فهمم. اما تو وقت و بي وقت اگر بيايي ، من از كجا بدانم چه ساعتي بايد دلم را براي ديدارت آماده كنم ؟ ... هر چيزي براي خودش رسم و رسومي دارد.

شهريار كوچولو پرسيد : رسم و رسوم يعني چه ؟

روباه گفت : اين هم از آن چيزهايي است كه پاك از ياد ها رفته است. اين همان چيزي است كه باعث مي شود فلان روز با باقي روزها و فلان ساعت با باقي ساعت فرق كند. مثلا شكارچي هاي ما ميان خودشان رسمي دارند و آن اين است كه 5 شنبه ها را با دخترهاي ده مي روند رقص. پس 5 شنبه ها بره كشان من است. براي خودم گردش كنان مي روم تا دم موستان. حالا اگر شكارچي ها وقت و بي وقت مي رفتند رقص همه ي روزها شبيه هم مي شد و من بيچاره ديگر فرصت و فراغتي نداشتم.

به اين ترتيب شهريار كوچولو روباه را اهلي كرد.

لحظه ي جدايي كه نزديك شد روباه گفت : آه ! نمي توانم جلوي اشكم را بگيرم.

شهريار كوچولو گفت : تقصير خودت است ، من كه بدت را نمي خواستم ، خودت خواستي ا هليت كنم.

روباه گفت : همينطور است .

شهريار كوچولو  گفت : آخر اشكت دارد سرازير مي شود.

روباه گفت : همين طور است .

-پس اين ماجرا فايده اي به حال تو نداشته.

-روباه گفت : چرا، براي خاطر رنگ گندم.

بعد گفت : برو يك بار ديگر گل ها را ببين تا بفهمي كه گُل تو در عالم تك است، برگشتنا با هم وداع مي كنيم و من به عنوان هديه رازي را به تو خواهم گفت.

شهريار كوچولو بار ديگر به تماشاي گل ها رفت و به آن ها گفت : شما سر سوزني به گل من نمي مانيد و هنوز هيچي نيستيد. نه كسي شما را اهلي كرده نه شما كسي را. درست همان جوري هستيد كه روباه من بود: روباهي بودمثل صد هزار روباه ديگر. او را دوست خود كردم و حالا تو همه ي عالم تك است.

شهريار كوچولو دوباره ادامه داد كه : خوشگليد اما خالي هستيد. براي تان نمي شود مُرد. گفت و گو ندارد كه گل مرا هم فلان رهگذر گلي مي بيند مثل شما. اما او به تنهايي از همه ي شما سر است چون فقط اوست كه آبش داده ام، چون فقط اوست كه زير حباب گذاشتمش ، چون فقط اوست كه با تجير برايش حفاظ درست كرده ام ، چون فقط اوست كه حشراتش را –جز آن چندتايي كه مي بايست پروانه شوند- كشتم، چون فقط اوست كه پاي گِلِه زاري ها يا خودنمايي هاو حتي گاهي بُغ كردن و هيچي نگفتن هاش نشسته ام، چون او گل من است.

و برگشت پيش روباه ؛

گفت : خدانگهدار.

روباه گفت : خدانگهدار ! ... و اما رازي كه گفتم خيلي ساده است: جز با چشم دل هيچي را چنان كه بايد نمي شود ديد. نهاد و گوهر را چشم سر نمي بيند.

شهريار كوچولو براي آنكه يادش بماند تكرار كرد: نهاد و گوهر را چشم سر نمي بيند.

-ارزش گل تو به قدر عمري است كه به پاش صرف كرده اي.

شهريار كوچولو براي آنكه يادش بماند تكرار كرد : ... به قدر عمري است كه به پاش صرف كرده ام.

روباه گفت : آدم ها اين حقيقت را فراموش كرده اند اما تو نبايد فراموشش كني . تو تا زنده اي نسبت به آني كه اهلي كرده اي مسئولي . تو مسئول گُلتي...

شهريار كوچولو براي آنكه يادش بماند تكرار كرد : من مسئول گُلمم...

 


امتیاز : نتیجه : 2 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 2

ماهی خوشمل من


mahi mahi

ماهي هميشه تشنه ام


در زلال لطف بيكران تو .


مي برد مرا به هر كجا كه ميل اوست


موج ديدگان مهربان تو

زير بال مرغكان خنده هات


زير آفتاب داغ بوسه هات


- اي زلال پاك ! -


جرعه جرعه جرعه مي كشم تو را به كام خويش

 
تا كه پر شود تمام جان من ز جان تو !

اي هميشه خوب !


اي هميشه آشنا !


هر طرف كه مي كنم نگاه ،


تا همه كرانه هاي دور ،

عطر و خنده و ترانه مي كند شنا


در ميان بازوان تو !



ماهي هميشه تشنه ام


اي زلال تابناك !


يك نفس اگر مرا به حال خود رها كني


ماهي تو جان سپرده روي خاك !


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

تو از مرگ می ترسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

die

چرا از مرگ مي ترسيد ؟
چرا زين خواب جان آرام شيرين روي گردانيد ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟

- مپنداريد بوم نااميدي باز ،
به بام خاطر من مي كند پرواز ،
مپنداريد جام جانم از اندوه لبريز است .
مگوييد اين سخن تلخ و غم انگيز است –

مگر مي اين چراغ بزم جان مستي نمي آرد ؟
مگر افيون افسون كار
نهال بيخودي را در زمين جان نمي كارد ؟
مگر اين مي پرستي ها و مستي ها
براي يك نفس آسودگي از رنج هستي نيست ؟
مگر دنبال آرامش نمي گرديد ؟
چرا از مرگ مي ترسيد ؟
كجا آرامشي از مرگ خوش تر كس تواند ديد ؟
مي و افيون فريبي تيزبال وتند پروازند
اگر درمان اندوهند ،
خماري جانگزا دارند .

نمي بخشند جان خسته را آرامش جاويد
خوش آن مستي كه هشياري نمي بيند !

چرا از مرگ مي ترسيد ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟
بهشت جاودان آنجاست .
جهان آنجا و جان آنجاست
گران خواب ابد ، در بستر گلبوي مرگ مهربان ، آنجاست !
سكوت جاوداني پاسدار شهر خاموشي ست .

همه ذرات هستي ، محو در روياي بي رنگ فراموشي ست .
نه فريادي ، نه آهنگي ، نه آوايي ،
نه ديروزي ، نه امروزي ، نه فردايي ،
زمان در خواب بي فرجام ،
خوش آن خوابي كه بيداري نمي بيند !

سر از بالين اندوه گران خويش برداريد
در اين دوران كه از آزادگي نام و نشاني نيست
در اين دوران كه هرجا ” هركه را زر در ترازو ،
زور در بازوست “ جهان را دست اين نامردم صد رنگ بسپاريد
كه كام از يكدگر گيرند و خون يكدگر ريزند
درين غوغا فرو مانند و غوغاها برانگيزند .

سر از بالين اندوه گران خويش برداريد
همه ، بر آستان مرگ راحت ، سر فرود آريد
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟
چرا زين خواب جان آرام شيرين روي گردانيد ؟
چرا از مرگ مي ترسيد ؟


امتیاز : نتیجه : 2 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 2

انسان کمال خداوندگار است

 arameh

 

من نمي دانم

 

        - و همين درد مرا سخت مي آزارد –

 

 كه چرا انسان ، اين دانا

 

                اين پيغمبر

 

 درتكاپوهايش

 

       - چيزي از معجزه آن سوتر –

 

 ره نبردست به اعجاز محبت

 

 چه دليلي دارد

 

 كه هنوز

 

 مهرباني را نشناخته است ؟

 

 و نميداند در يك لبخند

 

 چه شگفتي هايي پنهان است ؟

 

 من برآنم كه در اين دنيا

 

 خوب بودن به خدا ، سهل ترين كارست

 

 و نمي دانم

 

 كه چرا انسان

 

              تا اين حد

 

                      با خوبي

 

                             بيگانه است ؟

 

                                          و همين درد مرا سخت مي آزارد

                                                                                          (( فريدون مشيري ))


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

مطالب گذشته

» پادشاه فصل ها: پاییز »» چهارشنبه 14 مهر 1400
» یک روز خوب رو می سازیم... »» شنبه 02 مرداد 1400
» سال نو مبارک »» دوشنبه 02 فروردین 1400
» سیستم پر حجم آلمانی »» پنجشنبه 09 اسفند 1397
» ورزش »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» تمرینات HIIT »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» اسفند و حال ایران »» سه شنبه 01 اسفند 1396
» وقتی دوستت دارم می گویی »» شنبه 10 تیر 1396
» روز زن مبارک »» پنجشنبه 26 اسفند 1395
» محرم »» جمعه 16 مهر 1395

تعداد صفحات : 27 صفحه قبل 1 2...23 24 25 26 27 صفحه بعد
قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ