فلسفه وجودی شیطان

anlel

این مطالب رو از روی کتابی نوشتم که انتشارش واسه امسال هست. مطلب جالبیه برای دانستن و البته اذعان می کنم که کامل نیست. چون اینجا هم وقت کم هست و جای توضیح و دفاع و این حرفا نیست. در کل من می تونم بگم ادیان همه به یک چیز اشاره دارن اونم اینه که همه ما نیاز به پرستش داریم. شاید در پسش آیین های متفاوتی وجود داشته باشه اما اصل همینه.

شما هم برای اطلاع از اونچه به اون علاقه دارین می تونین این مطلب رو بخونین یا از کنارش بگذرین. به هر حال در هر کاری و هر متنی و نوشته ای باید تامل کرد و ازش سرسری نگذشت.

God or satan

فلسفه ي وجودي شيطان

بر پايه آيات قرآن :«فرشتگان امكان مخالفت با فرمان هاي الهي را ندارند؛ ولي براي جن ، مانند انسان،‌اختيار و امكان نافرماني از دستورات الهي وجوددارد . قرآن نيز آن ها را به مومن و كافر، فاسق و صالح ، تقسيم كرده و لايق پاداش و كيفر در آخرت مي داند.

جن مانند هر موجود ديگري، لايق و شايسته ي آفرينش است. اينكه جن، شيطان يا انسان هاي كافر و گنه كار، با اختيار خويش ازمسير اصلي و هدف نهايي آفرينش دور شده اند ، باعث نمي شود كه آنان، لغو و مخالف حكمت باشند. خداي متعال ‌،‌آن ها را آفريد تا با اختيار خويش ، اطاعت كنند . لازمه ي اطاعت اختياري ،‌اين است كه امكان مخالفت اختياري نيز به آن ها عطا وشد ؛ پس مخالفت و عصيان آنان، ضرري به حكيمانه بودن آفرينش آن ها نمي زند.

آنچه گفته شد، فلسفه ي آفرينش شيطان با توجه به خود او و عملكردش است و مي تواند توجيه كننده ي آفرينش او باشد؛ اما اگر وجود شيطان را در رابطه با آفرينش انسان بسنجيم ، اين پرسش مطرح مي شود كه آيا وجود شيطان ، براي آفرينش انسان، لازم و ضروري است؟

ابليس ، پس از نافرماني و رانده شدن از درگاه الهي ، از خداي متعال مهلت خواست تا فرزندان آدم را فريب دهند و از اينكه خداي متعال چنين فرصتي را به ابليس داده ، در مي يابيم كه  فريب انسان ها از سوي شيطان در نظام آفرينش ،‌نه تنها با هدف آفرينش انسان ناسازگار نيست ، بلكه در مسير آن مي باشد.

انسان براي رسيدن به كمال اختياري (كه هدف آفرينش اوست) بايد از دو نوع گرايش و تمايل خوب وبد ، بهره مند باشد. اگر فقط گرايش خوب را داشته باشد مانند فرشتگان خواهد شد واگر فقط گرايش مادي را داشته ابشد مانند حيوانات مجالي براي صعود اختياري معنوي نخواهد داشت و اگر هر دو را داشته باشد ، با انتخاب خوبي ها از فرشتگاه برتر مي شود و به كمال مطلوب مي رسد، و با انتخاب بدي ها از حيوانات پست تر مي شود.

انسان در درون خود داراي دو گرايش حق وباطل است ؛ يعني نفس اماره، او را به سوي بدي ها و «عقل وفطرت» او را به سوي خوبي ها مي خواند. انسان در انتخاب هر يك از اين دوراه ،‌مختار و مستقل است ؛ اما اين استقلال در انتخاب بااين كه شيطان از بيرون وسوسه كننده و دعوت كننده او به بدي ها و فرشتگان دعوت كننده او به خوبي ها باشند منافاتي ندارد.

انسان با اختيار خود در ولايت شيطان يا فرشتگان داخل مي شود . در همين موضوع، خداي متعال مي فرمايد:«اي فرزندان آدم ! مبادا شيطان شما را فريب دهد؛ چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد... ما شيطان را اولياي كساني كه به خدا ايمان نمي آورند ،‌قرار داده ايم.»

نفس اماره، انسان را آماده پذيرش وسوسه ها و دعوت هاي شيطان مي كند و شيطان ، انسان را بيشتر گمراه مي كند، پيروي از عقل و فطرت نيز كه هدايت دروني است ، انسان را لايق رحمت هاي خاص الهي از سوي ملائكه مي كند. وجود شيطان براي دعوت به بدي ها و تحريك نفس اماره ،‌مكمل بيروني گرايش انسان به بدي ها است؛ همان گونه كه وجود فرشتگان و دعوت آن ها به خوبي ها وتقويت عقل و فطرت ،‌مكمل بيروني گرايش انسان به خوبي است وا ز تعامل اين دو، انسان كامل، پرورش مي يابد.

برخي، وجود شيطان را عاملي براي انگيزه ي بيشتر انسان در پناه بردن به خدا مي دانند و پناه جويي، او را در مسير تكامل قرار مي دهد . تاكيدهاي قرآن در اين رابطه ،  فراوان است ، در برخي آيات، چنين آمده است :«[اي رسول ] بگو خدايا! من از وسوسه و فريب شياطين ، به سوي تو پناه مي آورم.»

چيستي فلسفه ي وجودي شيطان ، پرسشي است بنيادين كه براي هر انديشمند مسلمان، به گونه اي رخ مي نمايد و پاسخ به آن ،‌در كاويدن جنبه هاي مختلف پنهان است.

در اين پرسش ، سه طرف (خدا، انسان و شيطان) قرار دارند كه به طور مختصر به بررسي آنها مي پردازيم:

1.       هدف از خلقت انسان ،‌اين است كه او را به كمال برساند ، يعني هدف، مربوط به فعل خدا مي شود و به فعل انسان ارتباط ندارد؛ زيرا خدا خود،  كامل است و نمي توان غايت وهدفي براي ذات اوتصور كرد.

2.       تبلور كمال انسان، معرفت خدا است و معرفت ، در گرو عبادت اوست؛ زيرا با عبادت و معرفت خدا ، كمال انسان تحقق مي يابد.

3.       انسان عبادت گر راتنها در صورتي مي توان متحرك به سوي كمال به حساب آورد كه آگاهانه و با اختيار ، اين مسير را انتخاب كرده باشد ، به اينكه مانند فرشتگان به صورت تكويني، به عبادت بپردازد و قدرت بر عصيان و نافرماني خدا نداشته باشد . به همين جهت، خدا انسان را موجودي با اختيار آفريد و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختيار خودش قرار داد ؛ چنانچه مي فرمايد: «ما راه را به انسان نشان داديم؛ حال يا سپاس گذار است و يا ناسپاس .»

از همين جا مساله ي امتحان به عنوان يكي از اهداف خلقت انسان مطرح مي شود ؛ زيرا امتحان تبلور اختيار انسان است و جاي تعجب ندارد كه در آيات فراواني از قرآن كريم ، مطرح شدن اين مساله را به گونه اي مختلف مشاهده مي كنيم؛ چنان كه آمده است : « ما انسان را از نطفه اي آميخته آفريديم ، و او را مي آزماييم.»

بر قراري يك امتحان عادلانه ،‌تنها در صورت وجود شرايط وا مكانات گزينش هر يك از دو طرف مسير (خير و شر) توسط انسان است، اما خدا از آن رو كه انسان را گل سر سبد مخلوقات خود قرار داده است و تنها براي آفريدن او به خود تبريك گفته است ،‌در جهت انتخاب مسير كمال و خير ،‌امكانات فراواني در اختيار او گذاشته است .

بنابراين ، گرايش در جانب خير و وجود نيرويي در جانب شر، موجب مي شوند تا آزمايش الهي از حالت صوري و ظاهري درآيد، يعني وجود نيروهايي وسوسه گر در مقابل الهامات خدايي، باعث مي شود تا انسان واقعا در ماين دو راهي قرار گيرد و با اراده و عزم خويش مسيري را انتخاب كند .

يكي از فلسفه پژوهان معاصر در اين باره مي نويسد:

«در واقع ،‌ارزش انساني هنگامي ظاهر مي شود كه بين خواسته هاي گوناگون، تزاحمي پديد آيد و شخص براي رسيدن به فضايل اخلاقي و كمالات روحي وابدي و قرب و رضوان الهي ، از خواسته هاي پست و حيواني خود بگذرد، و هر كاري كه با اختيار بيشتر وانتخاب آگاهانه تر انجام گيرد، تاثير بيشتري براي پاداش و كيفر پديد خواهد آورد.»

بر اساس  همين نكته است كه با نافرماني ابليس و رانده شدن او از درگاه خدا و سپس تقاضاي او براي مهلت داشتن به منظور اغواي انسان، پروردگار با تقاضاي او موافقت كرد و به او مهلت داد تا در مقابل نيروهاي الهي ، وسوسه گر انسان به سوي شر باشد؛ اما در عين حال، قدرت او را در اين زمينه محدود ساخت و هيچ سلطه اي بر انسان ها به او نداد و او فقط وسوسه كننده و تحريك كننده است.

بنابراين،وسوسه گري شيطان ، پس از روي گرداني انسان از نداي فطرت و الهامات رحماني است و كساني كه با اختيار و انتخاب خود،‌ كفر ورزيده ، قابليت محبت و همراهي با پاك ترين انسان هاي روي زمين را از دست داده اند، سزاوار آن هستند كه به وسوسه هي شيطاني گرفتار شوند و اين ، نوعي مجازات الهي نسبت به آنان در همين دنيا است ؛ «آيا نديدي كه ما شيطان را بر كافران فرستاديم تا آنان را شديدا تحريك كند؟»

eye

مفهوم شيطان در اديان

در مورد ريشه واژه «شيطان» دو نظريه مطرح است : 1- برگرفته از شطن يشطن به معناي دور شدن، 2- ماخوذ از شاط يشيط به معناي هلاك شدن يا سوختن ، ولي ازهري همان قول اول را ترجيح مي دهد و قرشي هم بعد نقل دو قول و قائلين آن در قاموس قرآن مي نويسد: «ولي محققين اين قول [قول د وم] را قبول ندارند.»

صاحب قاموس در ادامه مي نويسد :«شيطان وصف است نه اسم خاص، آن روح شرير و به مناسبت دوري از خير و رحمت حق تعالي ، وصف شيطان بر او اطلاق شده است ».

اما ابليس ،‌موجودي است زنده ،‌ با شعور ، مكلف ،‌نامرئي ،‌فريب كار و ... كه از امر خدا سرپيچيد و به آدم سجده نكرد ، در نتيجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گرديد. ابليس از ريشه ي بلس به معناي نااميد شدن گرفته شده است و اين موجود كه نامش عزرائيل بود،به همين جهت ابليس خوانده شد. كلمه ي ابليس در هر يازده بار كه در قرآن آمده ، به صورت مفرد به كار رفته كه نُه مورد مربوط به استكبار و اِبا از سجده مي باشد . ولي شيطان به صورت جمع هم مي آيد و مراد از او همان است كه آمد.

شيطان، نامي براي موجودي فوق طبيعي است كه دربيشتر اديان غربي و شرقي ، مركز تجسم بدي مي باشد، شيطان در زبان هاي گوناگون با نام هايي مثل ابليس ، اهريمن، ديو، لوسيفر، دويل،‌سيتن خوانده مي شود. وقتي كه يهوديت بادين ايراني زرتشت تماس پيدا كرد، بر عكس يكتاپرست هاي اصيل، ظاهر زرتشت دو خدايي بود. يك خداي خير و يك الاهه ي شر. نمونه هايي چون اهورامزدا (داناي كل)، دانش اورمزد (الاهه ي نور)، و اهريمن (روح شيطان) نيز دانش انگره مينو (الاهه ي تاريكي ) از اين نمونه اند.

در بسياري از شاخه هاي مسيحيت، شيطان قبل از آنكه از درگاه الهي مطرود گردد، موجودي روحاني يا  فرشته در خدمت خدا بوده است . گفته مي شود كه شيطان از درگاه خدا به دليل غرور بيش از حد و خودپرستي رانده شده است . آن ها اعتقاد دارند كه شيطان كسي بوده كه به انسان گفته مي تواند خدا شود و موجب معصيت اصلي انسان در درگاه خدا شده و در نتيجه از بهشت اخراج شده است .

شيطان در يهوديت ، در لغت به معناي «دشمن» يا «تهمت زننده » است ونيز نام فرشته اي است كه مومنين را مورد مَحَك قرار مي گيرد. شيطان در شريعت يهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده ،‌بلكه يك خادم براي خدا است كه وظيفه دارد ايمان بشريت را مورد آزمايش قراردهد . در انجيل كلمه شيطان اسم دشمن يا مانع بشر است. در قسمت ديگر از كتاب انجيل، شيطان براي تمرد در برابر خدا تلاش مي كرد اما در نافرماني ناكام شد و خدا او را جهنم تبعيد كرد.

شيطان در دين اسلام وسيله  و عاملي براي آزمايش انسان است .ابليس يك جن بوده كه نافرماني خدا را كرده و به همين خاطر توسط خدا محكوم شده است كه به عنوان منبعي براي گمراهي انس و جن باشد.

در قرآن درباره شيطان آمده است : موجودي از گروه جنيان است ،‌چون جنيان از جنس آتش بودن دود هستند ، بنابراين شيطان نيز از آتش است، او در مقابل رب دست به طغيان زد و به او كفر ورزيد، علت جنس خود را كه از آتش بود، برتر از جنس آدم كه خاك است،‌مي دانست وبر اين اساس كينه و دشمني انسان را سخت به دل گرفته است و مي خواهد انسان ها را گمراه و به آرزوها سرگرم كند و سعي مي كمند كه حزبش را بر جهان مسلط كند ولي خدا حزب او را دچار خسران مي كند و نهايتا سعي مي كند انسان را به رنج و عذاب بيفكند و او را به سوي آتش فروزان سوق دهد و در دل مومنان حزن واندوه جاري سازد تا نهايتا در قيامت آن ها د ركنار خود مشحور ببيند.

شيطان در سينماي غرب

يكي از زمينه هايي كه باعث ايجاد عقايد انحرافي د رمورد شيطان شده رسانه ها مي باشد . بررسي اينكه چرا و چگونه رسانه و به طور خاص سينما باعث تاثير و فرهنگ سازي مي شود، خارج از موضوع بحث است وانديشمندان در جاي خود آن را مورد بحث قرار داده اند . لذا در حد نياز به سينما اشاره اي خواهد شد.

به تصوير كشيدن شيطان در رسانه هاي غربي و به ويژه كمپاني هاليوود را بايد در قرائت هاي جديد از كتاب مقدس و به ويژه بخش هايي از مكاشفات يوحنا جستجو كرد ؛ آنجا مي گويد:

«و ديدم فرشته را كه از آسمان نازل مي شود و كليد هاويه را دارد و زنجيري بزرگ بر دست وي است و اژدها يعني مار قديمي را كه ابليس و شيطان مي ابشد ،‌گرفتار كرده ، او را تا مدت هزار سال در بند نهاد و او را به هاويه انداخت و در را بر او بسته ، مهر كرد تا امت ما را ديگر گمراه نكند. تا مدت هزار سال به انجام رسد و بعد از آ مي بايد اندكي خلاصي يابد.»

همين موضوع ،‌مورد توجه اربابان رسانه قرار گرفت و در پايان هزاره ي سوم محصولات فراواني وارد بازار رسانه اي وبه ويژه سينما شد ؛ آثاري چون : بچه هاي رزماري ، طالع نحس، جن گير، كنستانتين، پايان روزها، دروازه ي نهم، ون هلسينگ و ... .

فارغ از انتقادات عقلي ،‌كلامي و تاريخي در باب صحت و سقم مكاشفات يوحنا و پارامترهاي موضوعي و محتوايي چنين فيلم هايي ، مي توان وجوه مشتركي از نمايش شيطان در اين آثار را برشمرد:

الف. شيطان ظهور مي كمند و در واقع از يك غيبت هزار ساله باز مي گردد واين ظهور چه در سطح فردي و چه در مقياس اجتماعي و سياسي در بافت فرهنگي و ذهني كنترل شده ي غربي معنا مي يابد و تعبير مي شود. از جمله در فيلم فاينال فانتزي سال بازگشت و حمله ي شيطان به بشر را در سال 1979 ميلادي معرفي مي كند. يعني سال ظهور انقلاب اسلامي ايران و در فيلم، محل خروج شيطان را در دره ي كاسپين نشان مي دهد.

ب. شيطان نوظهور غربي ، قدرت تصرف و تسخير و حلول را دارد و از كششي راز گونه بهره مي برند ،‌آن گونه كه اگر روح خود را به او بفروشي قدرت هايي ويژه مي يابي. همين رازگونه بودن ، منشا حقيقي قدرت دانستن شيطان و يكي از زمينه هاي شيطان گرايي نوين است . اين مطلب، به روشني در فيلم قوي و پرفروش وكيل مدافع شيطان ديده مي شود كه بازيگران معروفي چون آل پاچينو و كينوريوز در آن نقش برعهده دارند.

ج. كساني كه سر راه شيطان و يا حتي مسيح قرار دارند ، معمولا تناسب دروني و شخصيتي با اين واقعه ندارند، به اين معنا كه شخص تصرف شده توسط شيطن و يا شخصي كه حضرت مسيح به او توجه دارد، لزوما انسان هاي به ترتيب پست يا شريفي نيستند و  حتي به نظر مي رسد عمدا عكس اين مطلب رخ مي دهد ، يعني انسان هاي بي گناه تصرف شيطاني مي شوند و از آن طرف در فيلمي مثل استيگماتاگويا روح مسيح در كلبد زن بدكاره اي حلول مي يابد.

ويژگي هاي شيطان هاليوودي همراه با نكات فراواني كه در كتاب ها، رمان ها و شبه فلسفه هاي نو پديد و به طور كلي نظام رويا پردازي و رسانه اي غرب وجود دارد ،‌در بلند مدت تاثيراتي تدريجي برجاي گذاشته است . حادثه اي در تاريخ 6/6/2006 اتفاق افتاد ،‌شايد نمونه اي گويا در اين خصوص باشد. در اين تاريخ ، نسخه بازسازي شده طالع نحس و به بهانه ي قرار گيري سه عدد شش در شمارش تاريخ در كنار هم كه نشانه ي شيطان است ، به نمايش درآمد.

در اين تاريخ دو دسته از مردم ظهور مي كنند: يكي گروهي كه از ترس نحس بودن قدرت و شرارت شيطان از خانه ها بيرون نمي آيند و ديگري گروهي كه به عكس، اين تاريخ را براي جشن ها و عروسي هاي خود انتخاب مي كنند. اين دو گروه به نوعي مغلوب و  منفعل شيطان ساخته شده در همين نظام فرهنگي هستند. در مورخه 6/6/1976 كه نسخه ي اوليه ي طالع نحس به نمايش درآمد اين دو گروه وجود نداشتند و به نظر مي رسد شيطان هاليوودي تاثيرات خود را برجاي نهاده است.

درموج جديدي از آثار هاليوودي ، شيطان ديگر آن موجود پليد و منفور نيست ، پولانسكي كه در فيلم بچه هاي رزماري شيطان را موجودي قدرتمند ، مخوف و منفي تصوير مي كرد، در فيلم جديدش، دروازه ي نهم پرستش بي چون و چرا ومحض شيطان را دلپذير نشان داده و آن را تبليغ مي كند. در اين فيلم ديگر درگيري ميان خير و شر وجود ندارد، بلكه مساله اصلي، سبقت گرفتن به سوي شيطان است؛ آن گونه كه مخاطب آرزو مي كند به جاي قهرمان فيلم به قدرت مطلق و رازگونه شيطان دست يابد.

نمادهاي شيطان پرستي همچون ستاره پنج پر در فيلم رمز داوينچي به نمادهاي مثبت تبديل و علامت 666 كه پيشتر نماد و نشانه شيطان پرستي دانسته مي شد، به يك نماد هندسيِ مقدس تعبير مي شود. همچنين فراماسونري با همه ي پليدي هايش، در فيلم گنجينه ملي به عنوان ميراث دار گنج عظيم و تاريخي كل بشر معرفي مي شود و جادوگران كه چهره اي زشت داشتن و در قرون وسطي مجرم محسوب مي شدند و جادوگري امري شيطاني محسوب مي شد، امروز در آثاري چون هري پاتر، ارباب حلقه ها، به قهرمانان نوجوان ما بدل مي گردند.

با اين وصف، به نظر مي رسد وارد موج دوم نمايش هاي شيطاني شده ايم كه مي توانيم عنوان شيطان گرايي بر آن بگذاريم . موج اول به نمايش انحرافي خارج از جايگاه حقيقي شيطان (چه جايگاه وجودي و چه مقام تاريخي مبتني بر حكمت تاريخ) معطوف بود و موج جديد به توجيه ، دلپذير و صاحب تقدير بودن ومعرفي آن بر مي گردد. در اين موج پيچيدگي ها و گفتمان سياه شيطان ،‌به صورت مقدس تبيين مي شود.

wooow

آموزه هاي شيطاني

در ادامه بحث، آموزه هاي شيطاني منتسب به اين كليسا مطرح مي شود و علاوه بر آنكه تناقض ، بي پايه و اساس بودن و محتواي سخيف آن ،‌بهترين نقد مي باشد ولي براي كامل تر شدن، تضادهاي اين آموزه ها با مضامين بلند و عالي دين مبين اسلام ، به صورت مختصر بيان شده و كدهايي ارائه گرديد كه رد و باطل بودن اين آموزه ها را روش و آشكر مي سازد.

شايان ذكر است كه برخي بندها كه حاكي از مبناهاي اساسي اين چنين گروه هايي مي باشد، نياز به نقد و تحليل بيشتري دارد، لكن در اين نوشتار با در نظر گرفتن مخاطب و هدف، به همين قدر اكتفا شده و در مجالي ديگر، قابل تفصيل و تحليل بيشتر خواهد بود.

نُه قانون شيطاني

بر اساس آموزه هاي كليسا ، شيطان 9 قانون شيطاني منتسب به لاوي خلاصه مي شود:

1.       شيطان نماينده ي زياده روي به جاي پرهيز.

2.       شيطان نماياننده ي زندگي دنيوي به جاي نقشه ي خيالي و موهومي روحاني .

3.       شيطان بيانگر استفاده از حكمت و عقل به جاي رياكاري و تزوير خود كه نيرنگي بيش نيست.

4.       شيطان بيانگر محبت كردن به كساني كه لياقت آن را دارند به جاي عشق ورزيدن به نمك نشناسان.

5.       شيطان بيانگر انتقام گرفتن به جاي برگرداندن صورت.

6.       شيطان بيانگر برتري واگذر كردن مسئوليت به مسئوليتش است تا افكار پليد در كنار خون آشامي.

7.       شيطان بيانگر همانندي انسان و حيوان است، گاهي بهتر ، ولي اغلب بدتر از آن هايي كه روي چهارپا راه مي روند، به دليل آنكه انسان داراي خداي روحاني و پيشرفت هاي روشن فكرانه ، او را پست ترين حيوانات ساخته است.

8.       شيطان بيانگر اين است كه همه ي گناه هاي مشهور، چيزي نيست جز دگرگوني از حالت بي عقلي به صورت طبيعي ذهن يا تبديل احساسات از بدي به خوشي .

9.       شيطان بهترين دوست كليسا است، چرا كه كارهاي او دليل ماندگاري كليسا در تمام اين سال هاست.

در پايگاه اينترنتي كليساي شيطان همين 9 قانون ذكر شده ولي برخي منابع سه قانون ديگر نيز به آن افزوده اند :

10.   ضربه را با ضربه و تمسخر را با تمسخر و بدرفتاري رابا بد رفتاري فرو ريز. چشم را با چشم و دندان را با دندان پاسخ ده... خود را براي كشتن و ترور مخالفت مهيا ساز.

11.   شيطان پرست واقعي كسي است كه كنش ها و واكنش هاي جهان را در اختيار دارد. اختيار همه چيز براي اوست. متفكر است و گمراه نيست و او غمخوار همه كس است.

12.   خدا پرست كسي است كه همواره خدايش او را ساخته ، حال آنكه اوسريع تر خدايش را مي سازد.

end

نقد و بررسي :        

بند اول : اين بند شيطان رانماينده ي افراط و تفريط مي داند و به جاي پرهيز و تفريط كه در مسيحيت كاتوليك و يهود مطرح است . علامه ي مجلسي در تعريف افراط و تفريط مي نويسد:

«افراط يعني بي قيدي و دريدن پرده هاي عفت، يعني واقع شدن در مسير لذت هايي كه شايسته انسان نيست و تفريط يعني طلب نكردن لذت هاي مشروع و معقول .»

اسلام ديني پاك از هر گونه افراط و تفريط است؛ همچنان كه علامه ي طباطبايي در توضيح كلمه «حنفاء» مي نويسد:

« خداي تبارك و تعالي به اين دليل اسلام را دين حنيف ناميده كه همه ي امور به لزوم اعتدال و دوري از افراط و تفريط امر مي كند.»

همچنين از نظر اسلام افراط و تفريط نشانه جهالت افراد مي باشد. لذاست كه هم افراط و هم تفريط در اسلام ناپسند است.

بند دوم: خداي متعال درمورد زندگي دنيا و آخرت مي فرمايد:

«اين زندگي دينا چيزي جز سرگرمي و بازي نيست و زندگي واقعي سراي آخرت است.»

شيخ طبرسي صاحب تفسير جوامع الجامع آيه را اشاره به تحقير و پستي دنيا و امور آن دانسته و دنيا را بازيچه اي زودگذر و زوال ناپذير خوانده است ولي سراي آخرت ، زندگاني دائمي و خالص انسان است. نيز احاديث زيادي در مذمت و پستي دنيا و برتري آخرت آمده كه با توجه به اين مطالب باطل بودن اين بند روشن مي گردد.

بند سوم : رياكاري و تزوير در شرع مقدس اسلام نيز مردود است ، ولي در اين بند منظور از آن دين داري وامور معنوي است كه نياز بشر به آن درهمه جوامع اثبات شده و امري قابل انكار نيست.

همچنين استفاده از اين حكمت و عقل امري پسنديده است ، البته در اموري كه از موارد بديهي يا مسائل منجر به بديهي باشد، ولي عقل درامور توقيفي شرعي به طور مستقل و بدون واسطه ي شرع نظري ندارد و نمي تواند حكمي بدهد . به عنوان مثال ، عقل در مورد تعداد ركعات نماز هيچ حكمي ندارد و آن را بايد از منبع وحي الهي دريافت.

منظور اين بند اين است كه هر فرد به تنهايي مي تواند به وسيله ي عقل تمام امور زندگي خود را درك كند . بطلان اين ادعا از مطالب مذكور روشن مي گردد.

بند چهارم : اين بند ، محبت و دوستي را و محدود مي كند به كساني كه از نظر شخص لياقت محبت دارند ، ولي آيا تشخيص فردي هميشه صحيح است ؟ آيا مي توان ملاك محبت را شخصي نمود؟

آري ، محبت و دوستي باهر كس پسنديده نيست ، ولي ملاك تشخيص در امري والاتر از ديدگاه هاي شخصي بوده كه خداي تبارك و تعالي است و مومنان بيشترين محبت را نسبت به خدا و براي او ابراز مي كنند، تا آنجايي كه امام صادق مي فرمايد:

«هر كس دوستي و دشمنيش براي دين نباشد، دين ندارد.»

بندپنجم : اين بند در مخالفت آشكار با يكي از ت

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

برچسب ها : نوشته شده توسط زینب ,

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش


مطالب گذشته

» پادشاه فصل ها: پاییز »» چهارشنبه 14 مهر 1400
» یک روز خوب رو می سازیم... »» شنبه 02 مرداد 1400
» سال نو مبارک »» دوشنبه 02 فروردین 1400
» سیستم پر حجم آلمانی »» پنجشنبه 09 اسفند 1397
» ورزش »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» تمرینات HIIT »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» اسفند و حال ایران »» سه شنبه 01 اسفند 1396
» وقتی دوستت دارم می گویی »» شنبه 10 تیر 1396
» روز زن مبارک »» پنجشنبه 26 اسفند 1395
» محرم »» جمعه 16 مهر 1395

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ