زیبایی های خلقت

 

سلام. امروز روز میلاد پیامبر اکرم (ص) هست. امروز آسمون زیباتر از همیشه بود. خاطره ی برف زیبای دو شب پیش الان به شکل رودخونه دراومده... جوی های باریکی که تو هر کوچه و پس کوچه ای روان هستن و صدای زیبای اون گوشنوازترین موسیقی در دنیاست...

واقعا که آب الفبای آبادانیست. امروز احساس کردم صدای پای بهار نزدیکتره.امروز احساس کردم که همه چیز داره کم کم بوی شادی و حیات به خودش می گیره. امروز روز خوبی برای دوستانم ساختم. امروز برای کسانی که دوسشون داشتم کارهای خوبی کردم و همین اندازه که شادی اون ها رو دیدم برام کافی بود. امروز سیمکارتمو خاموش کردم واسه چند روز یا  چند ماه یا ... نمی دونم.

جاده

 خاموش کردم چون گاهی سکوت بهترین آرامشبخشه: این آرامش رو برای نیمکت نشین تنها و ماهی خودم خواستم.

: تا حالا از کسی که دوسش داری دل کندی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

- آره ... به قیمت آرامش آره

: مگه می شه ؟؟؟؟؟؟

- آره. چون دوسش داری ازش می بری تا شادی براش جور دیگری باشه.

: یعنی چی ؟

- تکراری بودن و تکراری شدن گاهی باعث عدم رضایت کسانی می شه که دوسشون داریم و اگر نتونیم با حضوریم شادشون کنیم بهتره بریم تا نبودنمون به اونا فرصت پیدا کردن دوستان جدید رو بده ... اینجاست که می فهمی رفتن یعنی دوست داشتن

: نظرت راجع به سارا چیه؟ یعنی آرین هم سارا رو برا همین از خودش می رونه ؟

- به نظرم سارا داره اشتباه می کنه و آرین هم هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست. اما من تکلیفم با ماهی روشنه و البته با همه دوستانی که محرم رازم بودن. این روزای آخر از حضورم درکنار نیمکت احساس کردم مدت اجاره نیمکت برای من تموم شده و باید برم سراغ یک جایی که بتونم بدون نگرانی از اجاره سر کنم.

: آها ! پس داری می ری چون می خوای از نو شروع کنی ؟

- نه . می خوام همه جهات زندگیمو تغییر بدم.

: خوب پس الان کجا می ری؟

-الان می رم که به سوی کسی دست نیاز ببرم که همیشه و همه جا با همه ی عظمتش با من بوده. فقط من واون

: کی ؟ ماهی ؟ نیمکت؟ سارا؟

- نه

: کی ؟

- اونکه مرگ و زندگی من دست اونه . اونکه منو آفرید و الان دوست داره زنده باشم و زمانی هم دلش تنگ خواهد شد و برای دیدنم منو به خونه ی ابدیم دعوت خواهد کرد

: سفرت سلامت اما / تو و دوستی خدا را / به هر آن کجا که رفتی ................

- می رسونم سلام همه ی شما رو ...........

فقر

فقر

فقر

 

دلم از ديدن اين همه فقر خستست. دل از بودن اين همه نگاه هاي سرد خستست. دلم از نديدن انسان و انسانيت خستست. و مگر نه اينكه انسان كمال خدا بود...

                                 و عشق آفريد حق ما بود.................

                                                              چرا نه ؟

چرا نه ؟

چرا نه؟

 اي بينوا ، كه فقر تو ، تنها گناه توست !
در گوشه اي بمير! كه اين راه ، راه توست

اين گونه گداخته ، جز داغ ننگ نيست
وين رخت پاره ، دشمن حال تباه توست

در كوچه هاي يخ زده ، بيمار و دربدر
جان مي دهي و مرگ تو تنها پناه توست

باور مكن كه در دل شان مي كند اثر
اين قصه هاي تلخ كه در اشك و آه توست

اينجا لباس فاخر و پول كلان بيار
تا بنگري كه چشم همه عذرخواه توست

در حيرتم كه از چه نگيرد درين بنا
اين شعله هاي خشم كه در هر نگاه توست !

 

با تشکر از دوستانی که تا پایان این وبلاگ منو همراهی کردن . تا تولدی دیگر بدرود

بازمي گردم

 


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

یکم درباره خودم

me

مثل باران

 

 

من نمی گویم در این عالم

گرم پو، تابنده، هستي بخش

                                  چون خورشيد باش

تا تواني،

          پاك، روشن،

                         مثل باران،

                                     مثل مرواريد باش

 

 

مي خواي در مورد من يه چيزايي بدوني ؟ اين قسمت اگه حوصله داري درباره خودم هست. به وبلاگم خوش اومدي.

اگه مشتاق ادبيات باشي يا مشتاق تفكر ، كتابي هست به نام شازده كوچولو، و البته بچه كه بودم متن اين كتابو به صورت كارتوني مي ديدم ، اسم  كارتون بود: «مسافر كوچولو» ، اونوقت يك آهنگ ملايم مي زد بعد مسافر كوچولو تو تيتراژ از روي سياره اي كه خودش و گُلش تنها زندگي مي كردن مي يومد روي زمين، به زمين كه مي رسيد شب بود و يك دسته كبوتر اونو با خودشون تو خيابونايي كه از خونه هاش جز چراغاي روشن ديده نمي شد مياوردن پايين. يادمه اون زمان من عاشق گل سرخ مسافر كوچولو بودم درعين حال كه از لوس بازياي اين گل اصلا خوشم نمي يومد. اما گل واقعا قشنگ بود.

چيزي كه بعد از مدت ها نظر منو به اين كتاب جلب كرد خاطراتيه كه از دوستان و خانواده و همكاران و كلا آدمايي كه باهاشون در ارتباط بودم داشتم و دارم.

معلماي دوران دبستانتونو يادتونه. من خوب يادمه :

كلاس اول: خانم كارآزما (اين خانم يك دفتر پر از نقاشي بهمون داد كه با ارزش تر از اون هديه اي نداشتم) و خانم بزغاني، سال دوم : خانم اشجعي، سال سوم :‌خانم اسلامي (اين خانم استعدادهاي منو تو زمينه ادبيات شكوفا كرد)، سال چهارم : خانم فرخي ، سال پنجم : خانم خزاعي فدافن.

سال اول تا سوم دبستان شريعه افشار نژاد بوديم و اين دبستان يك شيفت پسرانه بود و  يك شيفت دخترانه، دخترا تا كلاس سوم البته تو شيفت پسرا هم بودن. من و مهدي (داداشم) با هم يك شيفت بوديم. با هم مي رفتيم مدرسه . بعد با هم از طرف مدرسه مي رفتيم سينما، سالاي خوبي بود، سال چهارم رفتم شيفت خواهر بزرگم(زهرا) ، يادش بخير . بعد مدرسه شهيد دستجردي بغل مدرسه ما ساخته شده و پسرا رفتن اونجا.

بعد هم پشت مدرسه ما دو تا مدرسه ديگه ساختن يكي راهنمايي و يكي دبيرستان  هر دو به اسم علي افشار نژاد.

من و خواهرام 11 سال اون مسير رو مي رفتيمو مي اومديم، اين مسير هرگز تكراري و خسته كننده نشد.

ياد كسايي افتادم كه خيلي دوسشون داشتم . تو راهنمايي من 3 تا دوست داشتم كه با هم خيلي شاد بوديم : سمانه جعفر زاده، سميه رفيعي و نيازآبادي . تو اين مقطع من يك معلم خوب داشتم به اسم خانم سطان احمدي كه باعث شكوفايي استعداد من تو نقاشي شد. من طرح خوب مي كشيدم اما اصلا فكر نمي كردم يك روز نقاشيم اينقدر خوب بشه يعني اصلا فكر نمي كردم نقاشيم خوبه تا اينكه ايشون گفت. الان گمونم بازنشسته شده باشه. اون زمانا طراحي فرش كار مي كرد.

بعد رفتيم دوره دبيرستان. دبيرستان معركه بود. من شاگرد بي نهايت شيطون اما با انضباط و زرنگي بودم. معلماي خوب زيادي داشتم. آقاي جعفري (دبير فيزيك)، آقاي نسيمي (دبير رياضي)، خانم خداپرست (دبير تاريخ)، اقاي عسكري (دبير فيزيك) ؛ دوستاي خوب اين دوره من سمانه جعفرزاده و سميه رفيعي و آزاده خمر بودن.

انقدر كيف داشت، زنگ تفريح مي دوييديم دنبال هم تواتاق ورزش با گچ و تخته پاك كن پدر لباساي همو در مي آورديم، زنگ ورزش با توپ همديگه رو پرس مي كرديم، انقدر توپا رو مي زدم به پنجره كلاسا كه ميله هاش صدا مي كرد و معلما صداشون در مي اومد ، ما فقط فكر خوش گذروني بوديم، برف بازي و سرسره بازي زمستونا، آّب بازي و وسطي فصلاي گرم، اردوي باغرود...

يادش بخير....

يادش بخير....

دوستاي خوبم يادشون بخير ، همشون عروس شدن و قيد درس رو زدن، بچه دارن و به زندگي طبيعي خودشون ادامه مي دن. اما من نتونستم مثل اونا واسه زندگيم تصميم بگيرم. من عاشق سفرم. عاشق هيجانم ، عاشق ورزش...

بگذريم، تا دانشگاه كه باز دوره كارداني داشتم و دوره كارشناسي، بهترين استاداي دوران كاردانيم دكتر احمدي زاده، زنده ياد دكتر ابراهيم پور كاسماني، خانم خيريه، خانم عزيزي، دكتر طاهري، و از دوستان دوران كاردانيم سحر گرايمي بود. سحر كه هر هفته پايه بود مي رفتيم بند دره، كوه ، واي چه كوهاي نازي داره بيرجند، چقدر خوش مي گذشت، و البته هم اتاقي هاي خوبي داشتم : نرگس گودرزي، الهه پهلواني، شيرين ملك حسيني، و زهره بهلوري ، راستي اين وسط مريم خرمي هم بود كه الان مشغول به كاره و يادش ازم رفته.

ازاستاداي خوب دوران كارشناسي باز هم دكتر احمدي زاده ، زنده ياد دكتر ابراهيم پور كاسماني، دكتر هادربادي، دكتر پورخباز،‌ استاد خليل نژاد و  خانم خيريه بودن.

خوابگاه ما اين سال كارشناسي رفته بود اميرآباد ، تو جاده ترانزيت، دورتادور دانشگاه باز بود و خوابگاه ما يعني بي امنيت ترين نقطه اي كه مي شد خوابگاه زد. وسط جاده ترانزيت، زمستوناش حالي داشت، تو شهر برف نمي يومد اما خوابگاه ما پاي كوه بود و برف مي باريد، يادش بخير نارمنج رفتيم، بند عشاق، بند دره ، بند عمر شاه، زمستونا سگاي بزرگ ولگرد و شغالا مي يومدن دور خوابگاه، يادمه يكبار نصفه شب كه در خوابگاه باز بود يه سگ بزرگ اومده بود تو سالن، واي چه صدايي ، پارس كه كرد كل خوابگاه پريد هوا،

راستي از بيرجند گفتم، مي دوني بيرجند يعني شهر صاعقه، بارون كه مي ياد بايد اونجا باشي تا ببيني چه تندرايي مي زنه، وحشتناكه، ما چون پاي كوهيم به آسمون نزديكتريم، ابرا از سطح زمين زياد دور نيستن، شايد فاصله ابرا از يك كيلومتر هم كمتر باشه گاهي، باروناش يهو مي ياد و سيل آساست، انقدر كه ظرف يگ ساعت بارش استخر  آب نارمنج پر مي شد.

دوستاي خوب دوره كارشناسيم رويا، فرشته، اعظم، آزيتا، سرور، آرزو ، مهديه ، ناهيد و خيلياي ديگه بودن.

اولين استارت كار من در مورد كامپيوتر تو اين دوره رخ داد. يك روز با كسي آشنا شدم كه يك كافي نت داشت. خيلي كم مي رفتم پيشش تا اينكه آروم آروم لم كار دستم اومد. قصدم اول كار بلد شدن نبود. اما بعد تصميم گرفتم كار بلد بشم. ميخواستم كمك كنم بهش چون آدم خوبي بود.  اون به من خيلي كمك كرد. خيلي چيزا يادم داد. كافي نت خيلي دور بود. گاهي يك ساعت طول مي كشيد كه به اونجا برسم. اما فكر كنم ارزش داشت. حداقل اونوقتا بچه بيرجندي رو قبول داشتم. خلاصه تو اوان كار با دختري به نام بتول آشنا شدم. بتول دختر شاد و سرزنده اي هست و هنوز باهاش در ارتباطم.

يك روز صابكارم گفت مي خواد بره سفر . من گفتم مي تونم بيام كافي نت و اون هم خيالش راحت باشه. رفت. فردا صبحش كه در مغازه رو باز كردم احساس كردم واي هيچي بلد نيستم. اون زمان من حتي رايت كردن بلد نبودم. روز اول خيلي سخت بود و بد گذشت. آرزو مي كردم زود برگرده. مي ترسيدم  از امانتي كه دستم هست نتونم خوب مراقبت كنم. روز دوم بهتر شد. آرزو و زينب (هم اتاقيش) اومدن بهم سرزدن. اونوقت زينب بهم ياد داد تا رايت كنم،‌آيدي بسازم و سرچ كنم. يادش بخير.

روز سوم به بعد ديگه همه چي خوب و حل شده بود. خانم برزجي (غلامي) – مادر صابكارم- گاهي بهم سر مي زد. آدم خوبي هست.خدا نگهش داره و سلامتيشو حفظ كنه. در حقم خيلي لطف كرد. خوبي هاش يادم مي مونه. دستپخت خوشمزه اي هم داشت. يادش بخير...

خلاصه درسم تموم شد. با اينكه بيشتر وقتم يا كافي نت بودم يا سرپرستي خوابگاه اما معدلم خوب شد . تير ماه برگشتم خونه . البته شرايط بدي بود.

حالا چي بود بماند اما سه ماه بعد تو آگهي هاي روزنامه چشمم خورد به يه آگهي كه يكي رو مي خواستن براي دفتر فني مهندسي. من هم رفتم. رئيس بود آقاي امت رضا. من اونجا شروع به كار كردم . نزديك يك سال . الان هر چي بلدم ماحصل كار تو اين دو محل هست. عكاسي،تايپ، كار با دستگاه فتوكپي، سرچ، وبلاگ نويسي، كار با پست الكترونيك، اينا چيزايي كه تو زندگي روزمره خيلي مهمه و بلد بودنش به آدم احساس آرامش ميده. مي دوني آخه من از كار با كامپيوتر بي نهايت تنفر داشتم و برا اين از قصد خودم رو تو اين موقعيتا قرار دادم تا ترس از يادگيري و كار كردن مانع اين نشه كه عمري اين توانايي رو از خودم صلب كنم كه نتونم با سيستم كار كنم.

تواين محيط من دوستاي خوبي پيدا كردم :‌ مهناز خاني، منصوره صبوري، خانواده امت رضا و از همه مهمتر سيد آقاي حكيميان. دوستان ديگه اي هم بودن اما عمر دوستيمون زياد نبود مث جهان بين، بزرگ...

مي دوني الان هيچ جا كار نمي كنم. وقت كردم به خودم فكر كنم و اين متن رو بنويسم. من عاشق بارونم. عاشق آرامش. صداي سه تار. صداي باد. صداي بارون. عاشق نگاهي خالي از هرزگي. عاشق هم صحبتي با آدمايي كه اگه ميگن انسانن واقعا انسانيت رو تو حريم نگاه و كلامشون حس ميكنم. من عاشق اون لحظه ام كه آرامشي تو نگاه دوستم ببينم كه هميشه چهره ي تكيده اش از محنت خانوادش داغونش كرده. عاشق اون لحظه ام كه آدماي خانه سالمندان «تندرستي» به جاي گريه با خنده به پشت ميله ها و به من و به خيابون زل بزنن. من عاشق اون لحظه ام كه تو دروغ نگي به خودت ، به من و به هيچ كس. من عاشق اينم كه بتونم بلند بلند بخندم ...

بگذريم. خلاصه ي مطلب اينكه امسال هم قرار بود براي ارشد بخونم اما نشد. امسال رو محض كمك به جيب سازمان سنجش دفترچه گرفتم اما انشالا سال ديگه روي يك رتبه خوب 2 رقمي باهاتون شرط مي بندم .


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

شب سرد زمستونی سلام

snow

سلام. می گم گاهی وقتا چقدر زود آرزوهای آدم برآورده می شن ... چقدر خوبه که بارون اومد...بعد نم نم بارون خیلی زود تبدیل به برف شد. یادش بخیر بچه تر که بودیم (سال های سال پیش) تموم زمستون برف تو خیابونا و رو بوما بود. یادمه انقدر برف بود که وقتی از رو بوم می ریختیم تو حیاط روی پله ها رو  کامل می گرفت و می شد مث یک سرسره... چه کیفی داشت. اون وقتا من نمی دونستم چقدر بی انصافی آدما تو تشکر از طبیعت نتیجه اش بده. می شه مثل امروز : «تغییر الگوی آب و هوا بر اثر استفاده بیش از حد از سوخت های فسیلی»...

چه اشکالی داره فرهنگ داشتن باتری خورشیدی رو داشته باشیم؟ چرا به جای هزینه لوله کشی گاز و اینا یک بار هزینه نکنیم تا یک عمر بی نیاز از بخاری و وسایل گرمایش اینچنینی انقدر به ما غلبه کنه؟

قصدم نصیحت نیست ... خود من و خانواده ام هم این کار رو نمی کنیم. اما روزی من به تنهایی زندگی خواهم کرد و اونوقت خانه ای خواهم ساخت از آوای طبیعت.

اگر به طبیعت بی احترامی کنی و در مقابل این همه زیباییش بایستی طبیعت بر تو غلبه می کنه و نابود می شی.

این قانون طبیعته

هرگز نمی تونی بدون خاک و معادن و جنگل ها و رودها و سفره های آب زیرزمینی زندگی کنی... هرگز نمی تونی بدون آب و بدون هوا زندگی کنی . اگه نابودش کنی یعنی خودت رو نابود کردی.

زمستون زیبایی رو برای همه آرزو دارم وای کاش روزی هیچ کس از این سرما و برف و بارون در رنج نباشه

آمین


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

فلسفه وجودی شیطان

anlel

این مطالب رو از روی کتابی نوشتم که انتشارش واسه امسال هست. مطلب جالبیه برای دانستن و البته اذعان می کنم که کامل نیست. چون اینجا هم وقت کم هست و جای توضیح و دفاع و این حرفا نیست. در کل من می تونم بگم ادیان همه به یک چیز اشاره دارن اونم اینه که همه ما نیاز به پرستش داریم. شاید در پسش آیین های متفاوتی وجود داشته باشه اما اصل همینه.

شما هم برای اطلاع از اونچه به اون علاقه دارین می تونین این مطلب رو بخونین یا از کنارش بگذرین. به هر حال در هر کاری و هر متنی و نوشته ای باید تامل کرد و ازش سرسری نگذشت.

God or satan

فلسفه ي وجودي شيطان

بر پايه آيات قرآن :«فرشتگان امكان مخالفت با فرمان هاي الهي را ندارند؛ ولي براي جن ، مانند انسان،‌اختيار و امكان نافرماني از دستورات الهي وجوددارد . قرآن نيز آن ها را به مومن و كافر، فاسق و صالح ، تقسيم كرده و لايق پاداش و كيفر در آخرت مي داند.

جن مانند هر موجود ديگري، لايق و شايسته ي آفرينش است. اينكه جن، شيطان يا انسان هاي كافر و گنه كار، با اختيار خويش ازمسير اصلي و هدف نهايي آفرينش دور شده اند ، باعث نمي شود كه آنان، لغو و مخالف حكمت باشند. خداي متعال ‌،‌آن ها را آفريد تا با اختيار خويش ، اطاعت كنند . لازمه ي اطاعت اختياري ،‌اين است كه امكان مخالفت اختياري نيز به آن ها عطا وشد ؛ پس مخالفت و عصيان آنان، ضرري به حكيمانه بودن آفرينش آن ها نمي زند.

آنچه گفته شد، فلسفه ي آفرينش شيطان با توجه به خود او و عملكردش است و مي تواند توجيه كننده ي آفرينش او باشد؛ اما اگر وجود شيطان را در رابطه با آفرينش انسان بسنجيم ، اين پرسش مطرح مي شود كه آيا وجود شيطان ، براي آفرينش انسان، لازم و ضروري است؟

ابليس ، پس از نافرماني و رانده شدن از درگاه الهي ، از خداي متعال مهلت خواست تا فرزندان آدم را فريب دهند و از اينكه خداي متعال چنين فرصتي را به ابليس داده ، در مي يابيم كه  فريب انسان ها از سوي شيطان در نظام آفرينش ،‌نه تنها با هدف آفرينش انسان ناسازگار نيست ، بلكه در مسير آن مي باشد.

انسان براي رسيدن به كمال اختياري (كه هدف آفرينش اوست) بايد از دو نوع گرايش و تمايل خوب وبد ، بهره مند باشد. اگر فقط گرايش خوب را داشته باشد مانند فرشتگان خواهد شد واگر فقط گرايش مادي را داشته ابشد مانند حيوانات مجالي براي صعود اختياري معنوي نخواهد داشت و اگر هر دو را داشته باشد ، با انتخاب خوبي ها از فرشتگاه برتر مي شود و به كمال مطلوب مي رسد، و با انتخاب بدي ها از حيوانات پست تر مي شود.

انسان در درون خود داراي دو گرايش حق وباطل است ؛ يعني نفس اماره، او را به سوي بدي ها و «عقل وفطرت» او را به سوي خوبي ها مي خواند. انسان در انتخاب هر يك از اين دوراه ،‌مختار و مستقل است ؛ اما اين استقلال در انتخاب بااين كه شيطان از بيرون وسوسه كننده و دعوت كننده او به بدي ها و فرشتگان دعوت كننده او به خوبي ها باشند منافاتي ندارد.

انسان با اختيار خود در ولايت شيطان يا فرشتگان داخل مي شود . در همين موضوع، خداي متعال مي فرمايد:«اي فرزندان آدم ! مبادا شيطان شما را فريب دهد؛ چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد... ما شيطان را اولياي كساني كه به خدا ايمان نمي آورند ،‌قرار داده ايم.»

نفس اماره، انسان را آماده پذيرش وسوسه ها و دعوت هاي شيطان مي كند و شيطان ، انسان را بيشتر گمراه مي كند، پيروي از عقل و فطرت نيز كه هدايت دروني است ، انسان را لايق رحمت هاي خاص الهي از سوي ملائكه مي كند. وجود شيطان براي دعوت به بدي ها و تحريك نفس اماره ،‌مكمل بيروني گرايش انسان به بدي ها است؛ همان گونه كه وجود فرشتگان و دعوت آن ها به خوبي ها وتقويت عقل و فطرت ،‌مكمل بيروني گرايش انسان به خوبي است وا ز تعامل اين دو، انسان كامل، پرورش مي يابد.

برخي، وجود شيطان را عاملي براي انگيزه ي بيشتر انسان در پناه بردن به خدا مي دانند و پناه جويي، او را در مسير تكامل قرار مي دهد . تاكيدهاي قرآن در اين رابطه ،  فراوان است ، در برخي آيات، چنين آمده است :«[اي رسول ] بگو خدايا! من از وسوسه و فريب شياطين ، به سوي تو پناه مي آورم.»

چيستي فلسفه ي وجودي شيطان ، پرسشي است بنيادين كه براي هر انديشمند مسلمان، به گونه اي رخ مي نمايد و پاسخ به آن ،‌در كاويدن جنبه هاي مختلف پنهان است.

در اين پرسش ، سه طرف (خدا، انسان و شيطان) قرار دارند كه به طور مختصر به بررسي آنها مي پردازيم:

1.       هدف از خلقت انسان ،‌اين است كه او را به كمال برساند ، يعني هدف، مربوط به فعل خدا مي شود و به فعل انسان ارتباط ندارد؛ زيرا خدا خود،  كامل است و نمي توان غايت وهدفي براي ذات اوتصور كرد.

2.       تبلور كمال انسان، معرفت خدا است و معرفت ، در گرو عبادت اوست؛ زيرا با عبادت و معرفت خدا ، كمال انسان تحقق مي يابد.

3.       انسان عبادت گر راتنها در صورتي مي توان متحرك به سوي كمال به حساب آورد كه آگاهانه و با اختيار ، اين مسير را انتخاب كرده باشد ، به اينكه مانند فرشتگان به صورت تكويني، به عبادت بپردازد و قدرت بر عصيان و نافرماني خدا نداشته باشد . به همين جهت، خدا انسان را موجودي با اختيار آفريد و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختيار خودش قرار داد ؛ چنانچه مي فرمايد: «ما راه را به انسان نشان داديم؛ حال يا سپاس گذار است و يا ناسپاس .»

از همين جا مساله ي امتحان به عنوان يكي از اهداف خلقت انسان مطرح مي شود ؛ زيرا امتحان تبلور اختيار انسان است و جاي تعجب ندارد كه در آيات فراواني از قرآن كريم ، مطرح شدن اين مساله را به گونه اي مختلف مشاهده مي كنيم؛ چنان كه آمده است : « ما انسان را از نطفه اي آميخته آفريديم ، و او را مي آزماييم.»

بر قراري يك امتحان عادلانه ،‌تنها در صورت وجود شرايط وا مكانات گزينش هر يك از دو طرف مسير (خير و شر) توسط انسان است، اما خدا از آن رو كه انسان را گل سر سبد مخلوقات خود قرار داده است و تنها براي آفريدن او به خود تبريك گفته است ،‌در جهت انتخاب مسير كمال و خير ،‌امكانات فراواني در اختيار او گذاشته است .

بنابراين ، گرايش در جانب خير و وجود نيرويي در جانب شر، موجب مي شوند تا آزمايش الهي از حالت صوري و ظاهري درآيد، يعني وجود نيروهايي وسوسه گر در مقابل الهامات خدايي، باعث مي شود تا انسان واقعا در ماين دو راهي قرار گيرد و با اراده و عزم خويش مسيري را انتخاب كند .

يكي از فلسفه پژوهان معاصر در اين باره مي نويسد:

«در واقع ،‌ارزش انساني هنگامي ظاهر مي شود كه بين خواسته هاي گوناگون، تزاحمي پديد آيد و شخص براي رسيدن به فضايل اخلاقي و كمالات روحي وابدي و قرب و رضوان الهي ، از خواسته هاي پست و حيواني خود بگذرد، و هر كاري كه با اختيار بيشتر وانتخاب آگاهانه تر انجام گيرد، تاثير بيشتري براي پاداش و كيفر پديد خواهد آورد.»

بر اساس  همين نكته است كه با نافرماني ابليس و رانده شدن او از درگاه خدا و سپس تقاضاي او براي مهلت داشتن به منظور اغواي انسان، پروردگار با تقاضاي او موافقت كرد و به او مهلت داد تا در مقابل نيروهاي الهي ، وسوسه گر انسان به سوي شر باشد؛ اما در عين حال، قدرت او را در اين زمينه محدود ساخت و هيچ سلطه اي بر انسان ها به او نداد و او فقط وسوسه كننده و تحريك كننده است.

بنابراين،وسوسه گري شيطان ، پس از روي گرداني انسان از نداي فطرت و الهامات رحماني است و كساني كه با اختيار و انتخاب خود،‌ كفر ورزيده ، قابليت محبت و همراهي با پاك ترين انسان هاي روي زمين را از دست داده اند، سزاوار آن هستند كه به وسوسه هي شيطاني گرفتار شوند و اين ، نوعي مجازات الهي نسبت به آنان در همين دنيا است ؛ «آيا نديدي كه ما شيطان را بر كافران فرستاديم تا آنان را شديدا تحريك كند؟»

eye

مفهوم شيطان در اديان

در مورد ريشه واژه «شيطان» دو نظريه مطرح است : 1- برگرفته از شطن يشطن به معناي دور شدن، 2- ماخوذ از شاط يشيط به معناي هلاك شدن يا سوختن ، ولي ازهري همان قول اول را ترجيح مي دهد و قرشي هم بعد نقل دو قول و قائلين آن در قاموس قرآن مي نويسد: «ولي محققين اين قول [قول د وم] را قبول ندارند.»

صاحب قاموس در ادامه مي نويسد :«شيطان وصف است نه اسم خاص، آن روح شرير و به مناسبت دوري از خير و رحمت حق تعالي ، وصف شيطان بر او اطلاق شده است ».

اما ابليس ،‌موجودي است زنده ،‌ با شعور ، مكلف ،‌نامرئي ،‌فريب كار و ... كه از امر خدا سرپيچيد و به آدم سجده نكرد ، در نتيجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گرديد. ابليس از ريشه ي بلس به معناي نااميد شدن گرفته شده است و اين موجود كه نامش عزرائيل بود،به همين جهت ابليس خوانده شد. كلمه ي ابليس در هر يازده بار كه در قرآن آمده ، به صورت مفرد به كار رفته كه نُه مورد مربوط به استكبار و اِبا از سجده مي باشد . ولي شيطان به صورت جمع هم مي آيد و مراد از او همان است كه آمد.

شيطان، نامي براي موجودي فوق طبيعي است كه دربيشتر اديان غربي و شرقي ، مركز تجسم بدي مي باشد، شيطان در زبان هاي گوناگون با نام هايي مثل ابليس ، اهريمن، ديو، لوسيفر، دويل،‌سيتن خوانده مي شود. وقتي كه يهوديت بادين ايراني زرتشت تماس پيدا كرد، بر عكس يكتاپرست هاي اصيل، ظاهر زرتشت دو خدايي بود. يك خداي خير و يك الاهه ي شر. نمونه هايي چون اهورامزدا (داناي كل)، دانش اورمزد (الاهه ي نور)، و اهريمن (روح شيطان) نيز دانش انگره مينو (الاهه ي تاريكي ) از اين نمونه اند.

در بسياري از شاخه هاي مسيحيت، شيطان قبل از آنكه از درگاه الهي مطرود گردد، موجودي روحاني يا  فرشته در خدمت خدا بوده است . گفته مي شود كه شيطان از درگاه خدا به دليل غرور بيش از حد و خودپرستي رانده شده است . آن ها اعتقاد دارند كه شيطان كسي بوده كه به انسان گفته مي تواند خدا شود و موجب معصيت اصلي انسان در درگاه خدا شده و در نتيجه از بهشت اخراج شده است .

شيطان در يهوديت ، در لغت به معناي «دشمن» يا «تهمت زننده » است ونيز نام فرشته اي است كه مومنين را مورد مَحَك قرار مي گيرد. شيطان در شريعت يهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده ،‌بلكه يك خادم براي خدا است كه وظيفه دارد ايمان بشريت را مورد آزمايش قراردهد . در انجيل كلمه شيطان اسم دشمن يا مانع بشر است. در قسمت ديگر از كتاب انجيل، شيطان براي تمرد در برابر خدا تلاش مي كرد اما در نافرماني ناكام شد و خدا او را جهنم تبعيد كرد.

شيطان در دين اسلام وسيله  و عاملي براي آزمايش انسان است .ابليس يك جن بوده كه نافرماني خدا را كرده و به همين خاطر توسط خدا محكوم شده است كه به عنوان منبعي براي گمراهي انس و جن باشد.

در قرآن درباره شيطان آمده است : موجودي از گروه جنيان است ،‌چون جنيان از جنس آتش بودن دود هستند ، بنابراين شيطان نيز از آتش است، او در مقابل رب دست به طغيان زد و به او كفر ورزيد، علت جنس خود را كه از آتش بود، برتر از جنس آدم كه خاك است،‌مي دانست وبر اين اساس كينه و دشمني انسان را سخت به دل گرفته است و مي خواهد انسان ها را گمراه و به آرزوها سرگرم كند و سعي مي كمند كه حزبش را بر جهان مسلط كند ولي خدا حزب او را دچار خسران مي كند و نهايتا سعي مي كند انسان را به رنج و عذاب بيفكند و او را به سوي آتش فروزان سوق دهد و در دل مومنان حزن واندوه جاري سازد تا نهايتا در قيامت آن ها د ركنار خود مشحور ببيند.

شيطان در سينماي غرب

يكي از زمينه هايي كه باعث ايجاد عقايد انحرافي د رمورد شيطان شده رسانه ها مي باشد . بررسي اينكه چرا و چگونه رسانه و به طور خاص سينما باعث تاثير و فرهنگ سازي مي شود، خارج از موضوع بحث است وانديشمندان در جاي خود آن را مورد بحث قرار داده اند . لذا در حد نياز به سينما اشاره اي خواهد شد.

به تصوير كشيدن شيطان در رسانه هاي غربي و به ويژه كمپاني هاليوود را بايد در قرائت هاي جديد از كتاب مقدس و به ويژه بخش هايي از مكاشفات يوحنا جستجو كرد ؛ آنجا مي گويد:

«و ديدم فرشته را كه از آسمان نازل مي شود و كليد هاويه را دارد و زنجيري بزرگ بر دست وي است و اژدها يعني مار قديمي را كه ابليس و شيطان مي ابشد ،‌گرفتار كرده ، او را تا مدت هزار سال در بند نهاد و او را به هاويه انداخت و در را بر او بسته ، مهر كرد تا امت ما را ديگر گمراه نكند. تا مدت هزار سال به انجام رسد و بعد از آ مي بايد اندكي خلاصي يابد.»

همين موضوع ،‌مورد توجه اربابان رسانه قرار گرفت و در پايان هزاره ي سوم محصولات فراواني وارد بازار رسانه اي وبه ويژه سينما شد ؛ آثاري چون : بچه هاي رزماري ، طالع نحس، جن گير، كنستانتين، پايان روزها، دروازه ي نهم، ون هلسينگ و ... .

فارغ از انتقادات عقلي ،‌كلامي و تاريخي در باب صحت و سقم مكاشفات يوحنا و پارامترهاي موضوعي و محتوايي چنين فيلم هايي ، مي توان وجوه مشتركي از نمايش شيطان در اين آثار را برشمرد:

الف. شيطان ظهور مي كمند و در واقع از يك غيبت هزار ساله باز مي گردد واين ظهور چه در سطح فردي و چه در مقياس اجتماعي و سياسي در بافت فرهنگي و ذهني كنترل شده ي غربي معنا مي يابد و تعبير مي شود. از جمله در فيلم فاينال فانتزي سال بازگشت و حمله ي شيطان به بشر را در سال 1979 ميلادي معرفي مي كند. يعني سال ظهور انقلاب اسلامي ايران و در فيلم، محل خروج شيطان را در دره ي كاسپين نشان مي دهد.

ب. شيطان نوظهور غربي ، قدرت تصرف و تسخير و حلول را دارد و از كششي راز گونه بهره مي برند ،‌آن گونه كه اگر روح خود را به او بفروشي قدرت هايي ويژه مي يابي. همين رازگونه بودن ، منشا حقيقي قدرت دانستن شيطان و يكي از زمينه هاي شيطان گرايي نوين است . اين مطلب، به روشني در فيلم قوي و پرفروش وكيل مدافع شيطان ديده مي شود كه بازيگران معروفي چون آل پاچينو و كينوريوز در آن نقش برعهده دارند.

ج. كساني كه سر راه شيطان و يا حتي مسيح قرار دارند ، معمولا تناسب دروني و شخصيتي با اين واقعه ندارند، به اين معنا كه شخص تصرف شده توسط شيطن و يا شخصي كه حضرت مسيح به او توجه دارد، لزوما انسان هاي به ترتيب پست يا شريفي نيستند و  حتي به نظر مي رسد عمدا عكس اين مطلب رخ مي دهد ، يعني انسان هاي بي گناه تصرف شيطاني مي شوند و از آن طرف در فيلمي مثل استيگماتاگويا روح مسيح در كلبد زن بدكاره اي حلول مي يابد.

ويژگي هاي شيطان هاليوودي همراه با نكات فراواني كه در كتاب ها، رمان ها و شبه فلسفه هاي نو پديد و به طور كلي نظام رويا پردازي و رسانه اي غرب وجود دارد ،‌در بلند مدت تاثيراتي تدريجي برجاي گذاشته است . حادثه اي در تاريخ 6/6/2006 اتفاق افتاد ،‌شايد نمونه اي گويا در اين خصوص باشد. در اين تاريخ ، نسخه بازسازي شده طالع نحس و به بهانه ي قرار گيري سه عدد شش در شمارش تاريخ در كنار هم كه نشانه ي شيطان است ، به نمايش درآمد.

در اين تاريخ دو دسته از مردم ظهور مي كنند: يكي گروهي كه از ترس نحس بودن قدرت و شرارت شيطان از خانه ها بيرون نمي آيند و ديگري گروهي كه به عكس، اين تاريخ را براي جشن ها و عروسي هاي خود انتخاب مي كنند. اين دو گروه به نوعي مغلوب و  منفعل شيطان ساخته شده در همين نظام فرهنگي هستند. در مورخه 6/6/1976 كه نسخه ي اوليه ي طالع نحس به نمايش درآمد اين دو گروه وجود نداشتند و به نظر مي رسد شيطان هاليوودي تاثيرات خود را برجاي نهاده است.

درموج جديدي از آثار هاليوودي ، شيطان ديگر آن موجود پليد و منفور نيست ، پولانسكي كه در فيلم بچه هاي رزماري شيطان را موجودي قدرتمند ، مخوف و منفي تصوير مي كرد، در فيلم جديدش، دروازه ي نهم پرستش بي چون و چرا ومحض شيطان را دلپذير نشان داده و آن را تبليغ مي كند. در اين فيلم ديگر درگيري ميان خير و شر وجود ندارد، بلكه مساله اصلي، سبقت گرفتن به سوي شيطان است؛ آن گونه كه مخاطب آرزو مي كند به جاي قهرمان فيلم به قدرت مطلق و رازگونه شيطان دست يابد.

نمادهاي شيطان پرستي همچون ستاره پنج پر در فيلم رمز داوينچي به نمادهاي مثبت تبديل و علامت 666 كه پيشتر نماد و نشانه شيطان پرستي دانسته مي شد، به يك نماد هندسيِ مقدس تعبير مي شود. همچنين فراماسونري با همه ي پليدي هايش، در فيلم گنجينه ملي به عنوان ميراث دار گنج عظيم و تاريخي كل بشر معرفي مي شود و جادوگران كه چهره اي زشت داشتن و در قرون وسطي مجرم محسوب مي شدند و جادوگري امري شيطاني محسوب مي شد، امروز در آثاري چون هري پاتر، ارباب حلقه ها، به قهرمانان نوجوان ما بدل مي گردند.

با اين وصف، به نظر مي رسد وارد موج دوم نمايش هاي شيطاني شده ايم كه مي توانيم عنوان شيطان گرايي بر آن بگذاريم . موج اول به نمايش انحرافي خارج از جايگاه حقيقي شيطان (چه جايگاه وجودي و چه مقام تاريخي مبتني بر حكمت تاريخ) معطوف بود و موج جديد به توجيه ، دلپذير و صاحب تقدير بودن ومعرفي آن بر مي گردد. در اين موج پيچيدگي ها و گفتمان سياه شيطان ،‌به صورت مقدس تبيين مي شود.

wooow

آموزه هاي شيطاني

در ادامه بحث، آموزه هاي شيطاني منتسب به اين كليسا مطرح مي شود و علاوه بر آنكه تناقض ، بي پايه و اساس بودن و محتواي سخيف آن ،‌بهترين نقد مي باشد ولي براي كامل تر شدن، تضادهاي اين آموزه ها با مضامين بلند و عالي دين مبين اسلام ، به صورت مختصر بيان شده و كدهايي ارائه گرديد كه رد و باطل بودن اين آموزه ها را روش و آشكر مي سازد.

شايان ذكر است كه برخي بندها كه حاكي از مبناهاي اساسي اين چنين گروه هايي مي باشد، نياز به نقد و تحليل بيشتري دارد، لكن در اين نوشتار با در نظر گرفتن مخاطب و هدف، به همين قدر اكتفا شده و در مجالي ديگر، قابل تفصيل و تحليل بيشتر خواهد بود.

نُه قانون شيطاني

بر اساس آموزه هاي كليسا ، شيطان 9 قانون شيطاني منتسب به لاوي خلاصه مي شود:

1.       شيطان نماينده ي زياده روي به جاي پرهيز.

2.       شيطان نماياننده ي زندگي دنيوي به جاي نقشه ي خيالي و موهومي روحاني .

3.       شيطان بيانگر استفاده از حكمت و عقل به جاي رياكاري و تزوير خود كه نيرنگي بيش نيست.

4.       شيطان بيانگر محبت كردن به كساني كه لياقت آن را دارند به جاي عشق ورزيدن به نمك نشناسان.

5.       شيطان بيانگر انتقام گرفتن به جاي برگرداندن صورت.

6.       شيطان بيانگر برتري واگذر كردن مسئوليت به مسئوليتش است تا افكار پليد در كنار خون آشامي.

7.       شيطان بيانگر همانندي انسان و حيوان است، گاهي بهتر ، ولي اغلب بدتر از آن هايي كه روي چهارپا راه مي روند، به دليل آنكه انسان داراي خداي روحاني و پيشرفت هاي روشن فكرانه ، او را پست ترين حيوانات ساخته است.

8.       شيطان بيانگر اين است كه همه ي گناه هاي مشهور، چيزي نيست جز دگرگوني از حالت بي عقلي به صورت طبيعي ذهن يا تبديل احساسات از بدي به خوشي .

9.       شيطان بهترين دوست كليسا است، چرا كه كارهاي او دليل ماندگاري كليسا در تمام اين سال هاست.

در پايگاه اينترنتي كليساي شيطان همين 9 قانون ذكر شده ولي برخي منابع سه قانون ديگر نيز به آن افزوده اند :

10.   ضربه را با ضربه و تمسخر را با تمسخر و بدرفتاري رابا بد رفتاري فرو ريز. چشم را با چشم و دندان را با دندان پاسخ ده... خود را براي كشتن و ترور مخالفت مهيا ساز.

11.   شيطان پرست واقعي كسي است كه كنش ها و واكنش هاي جهان را در اختيار دارد. اختيار همه چيز براي اوست. متفكر است و گمراه نيست و او غمخوار همه كس است.

12.   خدا پرست كسي است كه همواره خدايش او را ساخته ، حال آنكه اوسريع تر خدايش را مي سازد.

end

نقد و بررسي :        

بند اول : اين بند شيطان رانماينده ي افراط و تفريط مي داند و به جاي پرهيز و تفريط كه در مسيحيت كاتوليك و يهود مطرح است . علامه ي مجلسي در تعريف افراط و تفريط مي نويسد:

«افراط يعني بي قيدي و دريدن پرده هاي عفت، يعني واقع شدن در مسير لذت هايي كه شايسته انسان نيست و تفريط يعني طلب نكردن لذت هاي مشروع و معقول .»

اسلام ديني پاك از هر گونه افراط و تفريط است؛ همچنان كه علامه ي طباطبايي در توضيح كلمه «حنفاء» مي نويسد:

« خداي تبارك و تعالي به اين دليل اسلام را دين حنيف ناميده كه همه ي امور به لزوم اعتدال و دوري از افراط و تفريط امر مي كند.»

همچنين از نظر اسلام افراط و تفريط نشانه جهالت افراد مي باشد. لذاست كه هم افراط و هم تفريط در اسلام ناپسند است.

بند دوم: خداي متعال درمورد زندگي دنيا و آخرت مي فرمايد:

«اين زندگي دينا چيزي جز سرگرمي و بازي نيست و زندگي واقعي سراي آخرت است.»

شيخ طبرسي صاحب تفسير جوامع الجامع آيه را اشاره به تحقير و پستي دنيا و امور آن دانسته و دنيا را بازيچه اي زودگذر و زوال ناپذير خوانده است ولي سراي آخرت ، زندگاني دائمي و خالص انسان است. نيز احاديث زيادي در مذمت و پستي دنيا و برتري آخرت آمده كه با توجه به اين مطالب باطل بودن اين بند روشن مي گردد.

بند سوم : رياكاري و تزوير در شرع مقدس اسلام نيز مردود است ، ولي در اين بند منظور از آن دين داري وامور معنوي است كه نياز بشر به آن درهمه جوامع اثبات شده و امري قابل انكار نيست.

همچنين استفاده از اين حكمت و عقل امري پسنديده است ، البته در اموري كه از موارد بديهي يا مسائل منجر به بديهي باشد، ولي عقل درامور توقيفي شرعي به طور مستقل و بدون واسطه ي شرع نظري ندارد و نمي تواند حكمي بدهد . به عنوان مثال ، عقل در مورد تعداد ركعات نماز هيچ حكمي ندارد و آن را بايد از منبع وحي الهي دريافت.

منظور اين بند اين است كه هر فرد به تنهايي مي تواند به وسيله ي عقل تمام امور زندگي خود را درك كند . بطلان اين ادعا از مطالب مذكور روشن مي گردد.

بند چهارم : اين بند ، محبت و دوستي را و محدود مي كند به كساني كه از نظر شخص لياقت محبت دارند ، ولي آيا تشخيص فردي هميشه صحيح است ؟ آيا مي توان ملاك محبت را شخصي نمود؟

آري ، محبت و دوستي باهر كس پسنديده نيست ، ولي ملاك تشخيص در امري والاتر از ديدگاه هاي شخصي بوده كه خداي تبارك و تعالي است و مومنان بيشترين محبت را نسبت به خدا و براي او ابراز مي كنند، تا آنجايي كه امام صادق مي فرمايد:

«هر كس دوستي و دشمنيش براي دين نباشد، دين ندارد.»

بندپنجم : اين بند در مخالفت آشكار با يكي از ت

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

خواص گیاهان - طبیعت همیشه محشره

 

 

plant

«جينكو» تقويت كننده حافظه

«جينكو» گياه دارويي ارزشمندي است كه بومي  كشور چين و ژاپن و برخي از مناطق اروپا و آمريكاي شمالي مي باشد. به نوشته سايت «healthmad» اگرچه ميوه و برگ هاي اين گياه مصرف مي شود اما بذر آن در صورت هضم نشدن مسموميت ايجاد مي كند . برگ هاي اين گياه مدت ها براي درمان بيماري هاي مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.

خواص گياه جينكو:

·         با افزايش جريان خون به مغز در تسكين بيماري هاي مربوط به مغز تاثير دارد.

·         اين گياه در تحريك و تقويت مغز نقش مهمي ايفا مي كند* درمقابله با بيماري آلزايمر بسيار موثر است.

·         مصرف جينكو كه قدرت حافظه و تمركز را افزايش مي دهد به كودكان و بزرگسالان توصيه مي شود.

·          اين گياه از تبديل شدن كلسترول به جرم هايي كه باعث سفت شدن رگ ها  مي شود  جلوگيري مي كند و گرفتگي رگ هاي خوت را از بين مي برد و به عنوان درمان نازايي و ناتواني جنسي در مردان شناخته شده است.

·          عوارضي مانند پوكي استخوان را در زنان يائسه كاهش مي دهد.

·         با رساندن اكسيژن به گوش عوارض شنوايي و حتي از دست دادن قدرت شنوايي را بهبود مي بخشد.

·         تركيبات موجود در آن به درمان برونشيت حاد و آسم كمك مي كند.

·          با بهبود بخشيدن جريان خون به رگ ها و مويرگ ها سردرد،‌ وزوز گوش و افسردگي را درمان مي كند.

·         مصرف اين گياه به زنان باردار و شيرده توصيه نمي شود.

·          36 ساعت قبل از هر نوع عمل جراحي مصرف جينكو قطع شود زيرا خطر خون ريزي را در پي دارد.

مصرف فلفل دلمه اي از شب كوري و آب مرواريد پيشگيري مي كند

مصرف فلفل دلمه اي به دليل داشتن ويتامين A از بروز شب كوري و آب مرواريد پيشگيري مي كند. مريم مراداف متخصص تغذيه در گفت و گو با فارس مي گويد: فلفل دلمه اي سرشار از ويتامين Cو A است و يكي از كم كالري ترين سبزي هاست. وي مي افزايد : اين سبزي داراي فيبر زيادي است و بنابراين در كنار ساير سبزي ها مي توان از از فلفل دلمه اي در رژيم هاي لاغري استفاده كرد . فلفل دلمه اي اگر رنگي تر (زرد و قرمز ) باشد ، حاوي بتاكاروتن بيشتري است .اين متخصص تغذيه اضافه مي كند : فلفل دلمه اي به دليل داشتن ويتامين A به تقويت چشم ها كمك مي كند و مصرف منظم ويتامين A تا حد زيادي از بروز شب كوري و آب مرواريد پيشگيري مي گند . به غير از ويتامين A ، لوتئين و گزانتئين موجود در فلفل دلمه اي نيز در كاهش احتمال بروز آب مرواريد چشم نقش دارند.

plannt

خوراكي هايي كه از آب مرواريد جلوگيري مي كنند

آب مرواريد بيماري چشمي است كه باعث تاري چشمي مي شود و دراين بيماري لايه ابر مانند روي عدسي چشم قرار مي گيرد كه باعث كدري چشم مي شود. اين بيماري كه مانع ورود نور به چشم مي شود اغلب در افراد مسن قابل مشاهده است . علائم اوليه اين بيماري نزديك بيني و كدري عدسي چشم است .اين بيماري غير واگير است . براي جلوگيري از كوري چشم درمان به موقع آب مرواريد لازم است. در اين مطلب از سايت هلث مد به علل ،‌علائم و درمان خانگي اين اختلال مي پردازيم.

علل: بالا رفتن سن* ديابت* آسيب رسيدن به چشم به علت اشعه* اختلالات سوخت و ساز مادرزادي*  بعضي از داروها * بيماري كليه * آب سياه* عفونت* استعمال دخانيات * مصرف مشروبات الكلي * سندروم داون (منگوليسم) * سرخچه مادرزادي* التهات لايه مياني چشم.

علائم : ديد كدر و تار* سختي ديد در شب* حساسيت به نور* نياز به نور بيشتري به هنگام خواندن و يا فعاليت هاي ديگر* تغيير مكرر شماره عينك* كم رنگ شدن و يا زرد شدن رنگ ها* ديد دوتايي در يك چشم* تغيير رنگ به سفيد خاكستري مردمك چشم.

درمان خانگي : معروف ترين و موثرترين درمان ، مصرف منظم هويج و آب هويج روزي 2 بار است * عصاره و يا آب گل هندوانه را روزانه 2 بار به مدت به مد ت 15 دقيقه روي پلك چشم بماليد* مصرف مقدار مساوي دانه رازيانه،گشنيز و كيم شكر قهوه اي روزي 2 بار به ميزان 12 گرم از مخلوط آن* يكي از درمان هاي موثر بادام و فلفل است. 7 دانه بادام را با نيم گرم فلفل سياه آسياب كنيد و با آب بخوريد* يك ليوان شير را با 2 دانه هل بجوشانيد و بخوريد* براي كاهش قرمزي چشم كه به علت اين بيماري ايجاد شده است 4 بادام رادر سه قاشق غذاخوري شير به مدت 24 ساعت خيس كنيد . سپس آسياب و با چوب صندل مخلوط كنيد و روي پلك چشم بماليد * سه حبه سير به رژيم غذايي روزانه خود اضافه كنيد* سالاد سبزي همراه با روغن زيتون و آب ليمو نيز مفيد است * مصرف اسفناج، گل كلم و شلغم ،‌مغز ميوه ،‌كشمش خيس شده ، خرما و انجير نيز به اين بيماران توصيه مي شود.

روغن گل پامچال براي درمان اگزما به كار مي رود

گل پامچال يكي از منابع روغن طبيعي است . ويژگي متمايز اين گياه اين است كه درتمامي فصل تابستان شكوفه مي دهد. اگرچه گل هاي آن تنها يك روز دوام مي آورد گل هاي پامچال بابالا آمدن خورشيد باز و با غروب خورشيد پژمرده مي شوند. در اين مطلب از «ASK.com» به چند خاصيت روغن اين گياه اشاره مي كنيم.

·         روغن گل پامچال گران است اما تاثير چشمگيري در درمان اختلالات پوستي مانند اگزما دارد.

·         اين روغن حاوي مقدار كافي اسيد چرب اشباع شده امگا3 است كه در تنظيم عملكرد هورمون هاي بدن از جمله انسولين نقش دارد، و به فعاليت بهتر قلب كمك ميكند.

·         مقدار مناسب اسيد هاي «linoleic» و «Gamma-linolenic» موجود در اين روغن ، بدن را در مقابله با سرطان و بيماري قلبي ايمن مي كند.

·         روغن پامچال براي درمان آرتريت روماتوئيد و آسم نيز موثر است.

·         اين روغن خستگي مفرط را از بين مي برد.

·         خاصيت ضد التهابي آن براي از بين بردن درد و گرفتگي عضلات به هنگام دوران قاعدگي مفيد است.

·         در كاهش كلسترول و فشار خون موثر است.

·         اسيد لينولئيك موجود در آن خطر كلسترول بالاي خون را كاهش مي دهد.

·         التهاب بر اثر بيماري MS و يا اختلالات ديگر را با مصرف مكمل هاي روغن اين گل ،‌ كاهش دهيد.

·         مشكلات حافظه مربوط به بيماري آلزايمر بااين گل درمان مي شود.

·         سيستم دفاعي بدن را تقويت مي كند.

·         در صورت مصرف گل پامچال به همراه آويشن ، برونشيت مزمن درمان مي شود.

·         اسيد  گاما- لينولئيك كه نوعي اسيد چرب ضروري است از بسته شدن سرخرگ ها جلوگيري مي كند و ديابت را برطرف مي كند.

·         روغن پامچال در كرم هاي متفاوتي و براي رفع لكه ها، سياهي دور چشم ، چين و چروك ، قرمزي و پوسته پوسته شدن به كار مي رود.

·         به درمان بيماري هاي خود ايمني مانند lupus و بيماري التهابي قسمت انتهايي روده باريك يا Crohn كمك مي كند.

·         با سرعت بخشيدن به سوخت و ساز بدن هنگام ورزش كرد و در حالت استراحت  به كاهش وزن كمك مي كند.

زردچوبه و فلفل سياه براي پيشگيري و درمان سرطان سينه موثر است

دو چاشني زرد چوبه و فلفل سياه در پيشگيري از سرطان سينه موثر است. به گزارش ايسنا، محققان آمريكايي مي گويند، افزودن زرد چوبه و فلفل سياه به غذا بيشتر از مزه سازي غذا ارزشمند است، زيار اين چاشني ها حاوي تركيباتي است كه براي سلامت مفيد مي باشد . تركيبات كوركومين در زردچوبه و پيپرين در فلفل سياه نقش مهمي در پيشگيري از و حتي درمان سرطان سينه ايفا مي كنند. مطالعات قبلي نشان داده بود كه كوركومين و پيپرين تركيباتي با خاصيت ضد سرطاني بالقوه است براساس اين تحقيق، كوركومين و پيپرين سلول هاي بنيادي را مورد هدف قرار مي دهند .

نارگيل براي افراد لاغر مفيد است

نارگيل ميوه اي است كه شير، آب و روغن آن با هم مصرف مي شوند. اين ميوه در تمامي كشور هاي استوايي كشت مي شود و سرشار از خاصيت است . خواص نارگيل زياد است كه در مطلبي از سايت ehow به مواردي از آن اشاره مي كنيم:

·         مصرف اين ميوه كه غني از فيبر غذايي است براي مبتلايان به يبوست مفيد.

·         در تقويت و پرورش عضلات بدن افراد لاغر و ضعيف موثر است.

·         شير نارگيل براي درمان گلودرد و زخم معده نيز استفاده مي شود.

·         آب نارگيل(نارگيل تازه و سبز كه هنوز خشك ، اما قهوه اي رنگ نشده است) براي بيماران كليوي موثر است.

·         براي پوست مفيداست.

·         كرم هاي روده اي را از بين مي برد و ناراحتي هاي معده را رفع مي كند.

·         براي بيماران مبتلا به ديابت نيز مفيد است.

·         يد طبيعي موجود در اين ميوه از بيماري گواتر جلوگيري مي كند.

·         نارگيل بدن را در برابر پوكي استخوان ، بيماري كليه، كبد ،‌عفونت مثانه ، سرطان هايي مانند سينه ،‌روده و ... محافظت مي كند.

·         اين ميوه كه براي قلب مفيد است ،‌با كاهش دادن نسبي كلسترول ،‌احتمال خطر بيماري قلبي را پايين مي آورد.

·         نارگيل بدن را از راديكال هاي مضر آزاد كه باعث پيري زودرس و حادتر شدن بيماري ها مي شود ،‌ محافظت مي كند.

·         انرژي زاست و در بهبود و تقويت بافت و عضلات نقش مهمي دارد.

·         با افزايش سوخت و ساز بدن ،‌از اضافه وزن و چاقي مفرط جلوگيري مي كند .

·         نارگيل به تعادل pH طبيعي پوست كمك مي كند . نارگيل با لطيف كردن پوست از خشكي و پوسته شدن ،‌چين و چروك ،‌افتادگي و لكه هاي قهوه اي كه با بالاتر رفتن سن ظاهر در مي شود، جلوگيري مي كند.

·         اين ميوه براي سلامت و بهداشت مو و شوره سر مفيد است.

·         نارگيل، ويروس هاي واگير سرماخوردگي ، آنفولانزا، هپاتيت c ، سرخك و تبخال را از بين مي برد.

·         اين ميوه داراي خاصيت ضد باكتريايي است و باكتري هاي عفونت گلو، مجراي ادراري ، لثه و ذات الريه را از بين مي برد.

(شير نارگيل را مي توان با جوشاندن قطعات ريز نارگيل در آب به دست آورد)

plant

ناراحتي هاي ريوي را با گل ماهور برطرف كنيد

گل ماهور (خرگوشك) بومي اروپا و آفريقاي شمالي در آسيا و آمريكا نيز رشد مي كند. به گزارش آلتمديسن اين گياه به طور مرسوم براي درمان سرفه مورد استفاده قرار مي گيرد. در كشور مكزيك از اين گياه به عنوان تسكين دهنده و درمان آسم ، برونشيت ، التهاب گلو و سرفه استفاده مي شود.

استفاده ديگر از اين گياه شامل درمان عفونت هاي پوستي ، التهاب، زخم ،‌سوختگي ،‌عفونت گوش ، نقرس و بواسير مي باشد . براي برطرف كردن مشكلات ريوي ، ريشه اين گياه را بسوزانيد و دود آن را استنشاق كنيد. چاي گل ماهور براي برطرف كردن ناراحتي هاي ريوي و آسم مورد استفاده قرار مي گيرد. گلو درد را با غرغره كردن با چاي اين گياه به ميزان چند بار در روز درمان كنيد . با قرار دادن دستمال خيس شده در چاي اين گياه روي گلو، آن را تسكين دهيد. يك قاشق غذاخوري برگ گل ماهور را در 500 ميلي ليتر آب دم كنيد و پس از هر بار تخليه روده اي و براي درمان اسهال و با خون ريزي روده اي ، نصف پيمانه مصرف شود.

زخم هاي باز، تورم و التهاب را با چاي اين برگ شست  و شو دهيد. چاي ماهور علاوه بر تسكين درد، آرامش بخش و خواب آور نيز مي باشد.

 plant

خواص بي اندازه روغن كرچك

روغن كرچك از دانه هاي كرچك گرفته مي شود و در سراسر دنيا به طور گسترده اي مورد استفاده قرار مي گيرد. به گزارش ehow مصرف دانه خام كرچك كه بومي مناطق گرم هند است، مي تواند بيماري زا باشد و توصيه نمي شود . روغن كرچك كه غني از آنتي بادي است، مي تواند به بدن در مقا

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

تو از مرگ می ترسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

die

چرا از مرگ مي ترسيد ؟
چرا زين خواب جان آرام شيرين روي گردانيد ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟

- مپنداريد بوم نااميدي باز ،
به بام خاطر من مي كند پرواز ،
مپنداريد جام جانم از اندوه لبريز است .
مگوييد اين سخن تلخ و غم انگيز است –

مگر مي اين چراغ بزم جان مستي نمي آرد ؟
مگر افيون افسون كار
نهال بيخودي را در زمين جان نمي كارد ؟
مگر اين مي پرستي ها و مستي ها
براي يك نفس آسودگي از رنج هستي نيست ؟
مگر دنبال آرامش نمي گرديد ؟
چرا از مرگ مي ترسيد ؟
كجا آرامشي از مرگ خوش تر كس تواند ديد ؟
مي و افيون فريبي تيزبال وتند پروازند
اگر درمان اندوهند ،
خماري جانگزا دارند .

نمي بخشند جان خسته را آرامش جاويد
خوش آن مستي كه هشياري نمي بيند !

چرا از مرگ مي ترسيد ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟
بهشت جاودان آنجاست .
جهان آنجا و جان آنجاست
گران خواب ابد ، در بستر گلبوي مرگ مهربان ، آنجاست !
سكوت جاوداني پاسدار شهر خاموشي ست .

همه ذرات هستي ، محو در روياي بي رنگ فراموشي ست .
نه فريادي ، نه آهنگي ، نه آوايي ،
نه ديروزي ، نه امروزي ، نه فردايي ،
زمان در خواب بي فرجام ،
خوش آن خوابي كه بيداري نمي بيند !

سر از بالين اندوه گران خويش برداريد
در اين دوران كه از آزادگي نام و نشاني نيست
در اين دوران كه هرجا ” هركه را زر در ترازو ،
زور در بازوست “ جهان را دست اين نامردم صد رنگ بسپاريد
كه كام از يكدگر گيرند و خون يكدگر ريزند
درين غوغا فرو مانند و غوغاها برانگيزند .

سر از بالين اندوه گران خويش برداريد
همه ، بر آستان مرگ راحت ، سر فرود آريد
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه مي دانيد ؟
چرا زين خواب جان آرام شيرين روي گردانيد ؟
چرا از مرگ مي ترسيد ؟


امتیاز : نتیجه : 2 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 2

انسان کمال خداوندگار است

 arameh

 

من نمي دانم

 

        - و همين درد مرا سخت مي آزارد –

 

 كه چرا انسان ، اين دانا

 

                اين پيغمبر

 

 درتكاپوهايش

 

       - چيزي از معجزه آن سوتر –

 

 ره نبردست به اعجاز محبت

 

 چه دليلي دارد

 

 كه هنوز

 

 مهرباني را نشناخته است ؟

 

 و نميداند در يك لبخند

 

 چه شگفتي هايي پنهان است ؟

 

 من برآنم كه در اين دنيا

 

 خوب بودن به خدا ، سهل ترين كارست

 

 و نمي دانم

 

 كه چرا انسان

 

              تا اين حد

 

                      با خوبي

 

                             بيگانه است ؟

 

                                          و همين درد مرا سخت مي آزارد

                                                                                          (( فريدون مشيري ))


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

شازده کوچولو موچولو

شازده كوچولو

چی شما رو خوشحال می کنه؟ یه جا از یک نویسنده (که عکسش این پایینه ) که می دونین کیه خوندم که شازده کوچولو البته گفته بود:

آنتوان دوسنت اگزو په ري

اگر به آدم بزرگ ها بگویید یک خانه قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلوی پنجره هاش غرق شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند. باید حتما بهشان گفت یک خانه صد میلیون تومانی دیدم که صداشان بلند شود که واااااااااااای چه قشنگ!!


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

می بارد آرام برف ...

سلام. امروز آخرین روز دی ماه هست و خوشحالم از اینکه امسال دی ماه از دیدن برف و برف بازی محروم نشدم و برف سبک و خوبی بارید.

گرچه این برف و برف بازی ها و پیست رفتنها و تیوپ سوار شدنا و کلی بازی و مجسمه برفی و اینا برای بسیاری از ما شادی بخشه اما امیدوارم همه در این شادی سهیم باشن...

امیدوارم کودکی از ترس سوراخ کفشاش از برف متنفر نباشه...

امیدوارم پدر و مادری از نداشتن وضع مالی خوب و عدم تهیه وسایل گرمایشی و لباس برای اهل و خانواده سرافکنده و شرمنده نباشه ...

امیدوارم بارون و برف بباره و جریان دریاچه قم تکرار نشه ...

امیدوارم شادی باشه و ما انقدر سعه صدر داشته باشیم که در شادترین لحظه های زندگی یادمون باشه بگیم :

خدایا شکرت

آمین


امتیاز : نتیجه : 1 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 2

به یاد آزیتا میزبان

27 دي بود كه رفتم  وبلاگ گردي ، يهو چشمم خورد به اسم يكي از دوستام كه تو دانشگاه با هم آشنا شده بوديم. آزيتا ميزبان!!!! و نوشته هاي جورواجور!!!! چه حرفايي ؟! باورم نميشد.

اواخر مرداد بود كه با دوستم اعظم براي گرفتن مدرك تحصيلي رفتيم بيرجند. تو اتوبوس سوار شده بوديم و منتظر بوديم راه بيفته كه من زنگ زدم كبريا. احوال پرسي كه چطوري و اينا. گفتم از بچه  ها چه خبر ؟ گفت خبر نداري ؟ گفت آزيتا فوت شده... من هاج و واج موندم. پرسيدم كي؟ گفت آخر تير. گفت بچه ها همه اومدن خاكسپاريش اما من نتونستم. پرسيدم چرا؟ گفت به من گفتن قارچ سمي خورده...

تا صبح كه رسيديم بيرجند ذهنم درگير بود... آخرين باري كه تو خوابگاه ديده بودمش موقع امتحاناي پايان ترم بود. جلوي سوئيت 18 ، اتاقاي وسط سالن ، مث هميشه لبه پنجره نشسته بود و درس هم مي خوند. سرور هم گاهي تو سالن و گاهي كنار آزيتا جزوه به دست مي يومد و با هم حرف مي زدن و باز به درس ادامه مي دادن.

آزيتا جزو دخترايي بود كه هميشه لبخند به لب داشت. دختر آروم و مهربوني بود. زود گرم مي گرفت . وقتي عضو انجمن اسلامي شد اومد تو اتاقمون كه به فرشته يه جزوه بده و از زهرا يك جزوه بگيره كه بچه ها پرسيدن از انجمن اسلامي چه خبر ؟ گفت منحل شده. ما كلي خنديديم ،‌خودش هم خنديد. موقع امتحانا بود و ديگه وقت نشد بيشتر با هم حرف بزنيم.

آخرين باري كه من بعد از دانشگاه ديدمش همين جا تو مشهد بود. با يكي از دوستاش كه اسمشو فراموش كردم نشسته بودن راسته خيابون اقبال لاهوري . روي نيمكت درست زير سرديس اقبال لاهوري . اوايل تير 89 بود . طبق معمول گفتيم و خنديديم. حالش خوب بود. مث هميشه گرم ومهربون . اون روز من تازه از دفتر فني مهندسي بر مي گشتم خونه و خيلي خسته بودم. خداحافظي كرديم و ... اواخر مرداد من اين خبر رو شنيدم.

راستش غصه امروز من خيلي بيشتر از اون روز شده. خبر فوت آزيتا شنيدنش راحت تر بود تا امروز كه ديدم  آدمايي كه بويي از انسانيت و احساس نبردن از اون پلي دارن مي سازن كه به اهدافشون برسن. اي كاش دست من بود تا نشون بدم يك من ماست چقدر كره داره.آزيتا كسي نبود كه بخواد خودشو از بين ببره . تنها يك سايت ديدم كه در مورد آزيتا سعي كرد يادشو آلوده به اين مباحث نكنه و اون مطلب زير رو چاپ كرده بود:

 

خواهر آزيتا ميزبان، عضو سابق انجمن اسلامي دانشگاه بيرجند، خبر منتشر شده از سوي رسانه‌هاي حامي فتنه مبني بر خودكشي خواهرش را بي اساس و دروغ محض دانست.

خواهر آزيتا ميزبان، عضو سابق شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه بيرجند در گفت و گو با خبرنگار سياسي «شبكه خبر دانشجو» ضمن تكذيب خبر منتشر شده از سوي رسانه هاي حامي اقليت سبز مبني بر خودكشي خواهرش،‌ اعلام كرد وي به دليل مسموميت در كارگاه پرورش قارچ جان خود را از دست داده است.

وي با انتقاد از انتشار چنين اخباري، خواهرش را فردي با انگيزه و داراي انرژي مثبت معرفي كرد و افزود: خواهرم دانشجوي مهندسي كشاورزي ورودي سال 84 دانشگاه بيرجند بود و در سال 86 با عضويت در شوراي مركزي انجمن اسلامي اين دانشگاه به فعاليت هاي سياسي و تشكيلاتي مشغول شد.

وي با بيان اينكه تصور خودكشي وي حتي در ذهن افرادي كه از نزديك با وي در ارتباط بودند نيز وجود نداشت، ادامه داد: آزيتا پس از فارغ التحصيلي در يك كارگاه  پرورش قارچ به كشت و توليد قارچ مشغول شد و زماني كه درحال گند زدايي كارگاه كشت قارچ بود، بر اثر بي احتياطي مقداري سم وارد بدن وي شد و به واسطه همين امر جان خود را از دست داد.
در همين راستا، دوستان سابق وي در شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه بيرجند نيز با ابراز تاسف از خبر فوت مرحومه ميزبان، وي را شخصي فعال و داراي ارتباط اجتماعي قوي و مثبت توصيف كرده و از درج خبر فوت وي در غالب خودكشي در سايت هاي ضد انقلاب ابراز تاسف كردند.

اين در حالي است كه سايت هاي بيگانه با درج خبر خودكشي آزيتا ميزبان، وي را عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه بيرجند دانسته و علت خود كشي وي را به دليل وجود فشارهاي اجتماعي و مشكلات تحصيلي اعلام كرده‌اند.

 

 


امتیاز : نتیجه : 1 امتیاز توسط 4 نفر مجموع امتیاز : 4

روزگاریست که ما را نگران می داری

فقط برای آزیتا دلم تنگه...

الهام قوی باش...

she went



ادامه مطلب

امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

مطالب گذشته

» پادشاه فصل ها: پاییز »» چهارشنبه 14 مهر 1400
» یک روز خوب رو می سازیم... »» شنبه 02 مرداد 1400
» سال نو مبارک »» دوشنبه 02 فروردین 1400
» سیستم پر حجم آلمانی »» پنجشنبه 09 اسفند 1397
» ورزش »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» تمرینات HIIT »» پنجشنبه 17 آبان 1397
» اسفند و حال ایران »» سه شنبه 01 اسفند 1396
» وقتی دوستت دارم می گویی »» شنبه 10 تیر 1396
» روز زن مبارک »» پنجشنبه 26 اسفند 1395
» محرم »» جمعه 16 مهر 1395

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ