وقتی با کوه درد دل آمدی
وقتی ای مرد خسته به منزل آمدی
وقتی با پایی که همیشه دوید و نرسید
وقتی تا رسیدن به درگاه بس مشکل آمدی
در که باز شد بدن خسته ات از در گذشت
مثل یک عطر بهشتی از مقابل آمدی
رنگ فیروزه ای دریا به خانه رسید
به مشام من با عطر گل و هل آمدی
باز با لبخند غم از جانت میشویم
باز میبرم آن خستگی را که با آن به منزل آمدی
امتیاز : | نتیجه : 1 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5 |
مطالب مرتبط
پادشاه فصل ها: پاییز
یک روز خوب رو می سازیم...
روز زن مبارک
محرم
باز باران
من برگشتم :)
و اما بهمن ماه ...
آرامشم تویی
اثرات سرب در بدن انسان
نفسم بند نفس های کسی هست که نیست