یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
خالی از جام الستش کرده بود
گفت یارب از چه خارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگت پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
امتیاز : | نتیجه : 1 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5 |
مطالب مرتبط
سال نو مبارک
میزان- موسسه ای که با شایعه به مرز ورشکستگی می رود
بیاندیشیم...
سال نو مبارك
جز - محسن چاووشی عزیز
یاد باد آن روزگاران یاد باد :)
انسان خوب
shahin021
شروع انتخاب رشته سراسري
مسابقات جهانی والیبال : ایران و زیباترین بازی هاش